تاریخ: ۱۳۹۸/۳/۲۸
کشاورزان در رنج، جهاد کشاورزی در کنج
کشاورزی فرآیند تولید محصولات مورد نیاز بشر از طریق کاشت گیاهان و یا پرورش حیوانات اهلی است که قدمتی حدودا ۱۰ هزار ساله داشته و سبب بروز تمدن گردیده است سکونت انسان در حاشیه رودخانه ها و استفاده از مینهای حاصلخیز سبب ایجاد سکونت گاههای دایمی ایجاد شهرها و بعدها پیدایش روند شهرنشینی شده است.
کشاورزی سنتی از گاوآهن و شخم زدن با دست و برداشت با داس و... شروع شده تا در طول زمان به صورت مدرن درآمده است، امروز محققان علوم کشاورزی در بخش های مختلف زراعت و اصلاحات نباتات، گیاهپزشکی، علوم دامی، باغبانی، دامپروری، ماشین آلات کشاورزی و... آخرین دانش کسب شده را در اختیار کشاورزان قرار می دهند تا با استفاده از آنها میزان برداشت محصولات افزایش یافته، هزینه ها کمتر شده، آفات به حداقل رسیده و در عین حال محصولات سالم و بهداشتی تحویل مصرف کننده گردد. در واقع سالهاست  به دلیل افزایش جمعیت و کمبود منابع کشاورزی کاملا به شکل صنعتی در آمده و  بشر امروزی حتی پا رافرتر نهاده و کشاورزی زیستی و تولید محصولات ارگانیک را در دستور کار خود قرار داده است.
با وجود پیشرفت های عظیم در حوزه کشاورزی در ایران و به خصوص در منطقه آذربایجان غربی هنوز بسیاری از کشاورزان به شیوه نیمه سنتی دنبال می شود، دلایل فراوانی برای این موضوع وجود دارد که به اختصار تعدادی از آنها ذکر می شود:
بالا بودن قیمت تجهیزات: اکثر تجهیزات و ماشین آلات  مورد استفاده درکشاورزی وارداتی بوده و قیمت آنها تابع قیمت ارز می باشد بنابراین تنها تعداد بسیار محدودی از کشاورزان قادر به تهیه این تجهیزات و استفاده از آنها هستند و بیشتر کشاورزان بدلیل عدم حمایت کافی از سوی دولت  در جهت دادن تسهیلات کم بهره با بازپرداخت بلند مدت ترجیح می دهند به همان شیوه نیمه سنتی کشاورزی را ادامه می دهند، تسهیلاتی که برای خرید ادوات کشاورزی در نظر گرفته شده به علت محدودیت اعتبار، نیاز به ضمانت های سخت،  طول کشیدن مراحل پرداخت و سودهای کلان تنها به تعداد محدودی می رسد. و بسیاری از کشاورزان در صورتی که واسطه ها یا ارتباطات قوی با ادارات نداشته باشند ممکن از وجود چنین تسهیلاتی بی خبر بمانند.
کاهش درآمد کشاورزان و کوچک شدن قطعات زمینهای کشاورزی یکی دیگر از دلایل عدم توسعه آن در منطقه ماست، قطعات بزرگ زمینهای کشاورزی بعد از چند نسل تقسیم بین وراث به قطعات کوچکتر تبدیل شده در نتیجه نسل به نسل میزان درآمد یک کشاورز کاهش یافته و روستائیان را مجبور به رو آوردن به مشاغل دیگر و یا مهاجرت به شهر می نمایند، در این زمینه اگر حمایت های لازم از طرف جهاد کشاورزی صورت می گرفت و با کمک های با اقساط بلند مدت کشاورزی صنعتی را توسعه داده و با احداث گلخانه ها، پرورش زنبور، دامپروری و... به تقویت این قشر ضعیف مبادرت می ورزیدند. هر چند در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد پولهای کلانی به عنوان تسهیلات به بخش کشاورزی اختصاص یافت اما به جای آنکه به دست کشاورزان واقعی و نیازمند برسد بیشتر دست کسانی افتاد که با ارایه مدارک صوری برای ایجاد گاوداری و و مراکز تولید تسهیلات دریافتی در شهرها و بویژه ملک سرمایه گذاری کردند.
نبود نظارت کافی از دیگر مشکلات بخش کشاورزی بویژه در منطقه ماست، جهاد کشاورزی جهت برگزاری کلاس های آموزشی برای کشاورزان از افراد طرف قرارداد با نظام مهندسی کشاورزی استفاده می کند که به گفته کشاورزان بیشتر این افراد تبحر و دانش کافی جهت آموزش کشاورزان را ندارند، شیوه انتخاب ناظرها از طرف این نهاد سلیقه ای و شامل افراد خاص می شود که اکثرا تجربه ای ندارند و بدلیل عدم ارایه آمار و گزارشات دقیق به جهاد کشاورزی ، هر ساله این نهاد و کشاورزان را با مشکل جدی در مبارزه با آفات باغات مانند کرم سیب روبرو می کند. 
در بخش فروشگاههای فروش سموم نیز نظارت کافی وجود نداشته و در حالی که این مراکز فروش می بایست در صورت حضور مسئول فنی دایر باشند بعضا مشاهده شده که با استخدام فروشنده ای بدون داشتن مدرک مرتبط اقدام به مشاوره، تجویز و فروش سموم حساس کشاورزی می نمایند، 
نحوه واردات سموم کشاورزی، نوع برندهایی که وارد می شوند و قیمت هایی که روی آنها گذاشته می شود سوالات فراوانی در اذهان فعالان بخش کشاورزی ایجاد کرده که باید در سطح مدیریت کلان کشوری به آن پرداخته شود. به گفته تعدادی از این فعالان تنها شرکت هایی محدود اجازه واردات سموم کشاورزی آنهم برندهایی خاص را دارند و گاها قیمت محصولات این برندها بسیار بیشتر از قیمت واقعی آنها بدست کشاورزان می رسد. از سوی دیگر گاها برخی سموم که مصرف آنها  برای بخش خاصی در کشاورزی و باغداری محدود و یا ممنوع شده بدون هرگونه ممانعتی و به صورت بی رویه در اختیار کشاورزان قرار و مورد استفاده قرار می گیرد، که همه این موارد در نهایت فشار مالی بیشتری بر کشاورز اعمال و تولید محصولات ناسالم خواهد شد.
نبود هرگونه تضمین جهت فروش محصولات کشاورزی و جای خالی بازارهای مستقیم سبب شده سود اصلی فروش تولیدات کشاورزی به جیب دلالان برود، به دلیل اینکه سیاست های حمایتی از کشاورزان وجود ندارد، کشاورزان چند ماه از سال با رنج و درد با صرفه هزینه فراوان به خرید بذر، شخم، خرید سموم و برداشت محصول می پردازند در نهایت از ترس تلف شدن محصولات و نیاز مبرم برای رفع مایحتاج زندگی و نبود قیمت مصوب  مجبور هستند حاصل دست رنج سالانه خود را با قیمت های ناعادلانه در اختیار دلالان قرار داده و با آن همه هزینه و رنج سودی کمتر از یک دلال نصیبشان گردد.
کشاورزان اکثرا بدلیل ناتوانی مالی امکان بیمه کردن محصولات برایشان میسر نیست و یا در صورت بیمه شدن  بعد از برآورد کارشناسان از میزان خسارات وارده بر محصولات بر اثر سیل، تگرگ، سرمازدگی و... میزان پرداختی سازمان های بیمه گر آنچنان ناچیز است که انگیزه لازم را برای بیمه دوباره در سالهای بعد باقی نمی گذارد.
ضعف سازمان های مردم نهاد دربخش کشاورزی و تمایل کمتر کشاورزان برای حضور در این سازمانها نیز سبب شده مشکلات صنفی کشاورزان کمتر به گوش مسئولان و تصمیم گیرندگان کلان کشور رسیده و در اکثر موارد تصمیمات به جای آنکه کشاورزان را مورد توجه قرار دهد سود کارخانه داران، تاجران و شرکتها را مدنظر قرار می دهد  به عنوان مثال اساسا سد مهاباد برای توسعه بخش کشاورزی مهاباد احداث شده است، اما اکنون شاهد آن هستیم بر اثر تصمیمات ستاد احیای دریاچه ارومیه سال به سال از حقابه کشاورزان کاسته شده و جهت جبران این ضرر و زیانی که به کشاورزان وارد می شود هیچ گونه  که در این مورد  فعالان بخش کشاورزی باید بە  عضوگیری و آموزش بیشتر کشاورزان جهت احقاق حقوق  از طریق سازمانهای مردم نهاد بپردازند.
ضعف در اطلاع رسانی از طرف جهاد کشاورزی بویژه اداره جهاد کشاورزی مهاباد سبب وارد آمدن خسارات فراوان به کشاورزان شده است. مثالی که در این زمینه می توان ذکر کرد سرمازدگی باغات در اوایل بهار امسال بود که از ده روز قبل از رخ دادن آن در بسیاری از کانال های خبری پیش بینی شده بود. اما شیوه  اطلاع رسانی اداره جهاد کشاورزی مهاباد تنها گفتگوی چند ثانیه ای یکی از کارشناسان آن با صدا و سیما و در حد چند توصیه کلی بود، در حالی اگر از ظرفیت فضای مجازی در روزهای قبل تر استفاده می شد و راهکارهای پیشگیری از طریق شبکه های اجتماعی به صورت مداوم در اختیار کشاورزان قرار می گرفت ممکن بود میزان خسارات به مراتب کمتر باشد، در مورد نحوه اطلاع رسانی تاریخ سمپاشی باغات کشاورزی نیز این ضعف وجود دارد و این نهاد در بکارگیری تکنولوژی روز جهت آگاهی رسانی، شفاف سازی و آموزش کشاورزان  مشکل دارد، نباید این نکته را فراموش کرد که در حال حاضر بسیاری از روستاها از امکانات اینترنت بهره مند هستند و بهره گیری از این ظرفیت برای توسعه کشاورزی اجتناب ناپذیر است.
 بکارگیری افراد غیر متخصص در پست های تخصصی سیستم ادارای جهاد کشاورزی نیز از دیگر معضلات این نهاد است، همچنانکه می دانیم جهاد کشاورزی نهادی گسترده با رشته های گوناگونی است و گاها شاهد هستیم  شخصی با تخصص و مدرک مکانیک ماشین آلات در بخش آموزش و ترویج و یا باغبانی مشغول مدیریت است که ممکن است به دلیل عدم تسلط کافی در این شاخه آن چنان که می بایست نتواند به کشاورزان خدمات ارایه کند.
در عصری که امنیت یک کشور به امنیت غذایی وابسته است و رقابت دولت ها بر سر تسخیر بازارهای جهانی است اگر در  شیوه کنونی مدیریت کشاورزی در بخش کلان بازنگری نشود. ممکن است روند رو به رشد مهاجرت روستائیان به شهرها سرعت بیشتری گرفته و وابستگی به دیگر کشورها جهت تهیه مواد غذایی را به دنبال داشته باشد و از سوی دیگر فراهم کردن شغل و  ارایه خدمات به سیل جمعیت گسیل شده به شهرها نیز مشکل خواهد بود، در حوزەی مدیریت شهرستان نیز، تخصص گرایی، مدیریت عادلانه، اطلاع رسانی به موقع، نظارت کافی  و  همکاری با سازمان های مردم نهاد از جمله راهکارهای  زنده نگه داشتن کشاورزی و کاهش آسیب های این قشر ضعیف وفراموش شده است.