تاریخ: ۱۳۹۸/۱۲/۲۲
كرونا و دیدگاه فقه درباره‌ی بیماری‌های واگیر
سید مصطفی محمودیان(امام جمعه و جماعت روستای یوسف کند- مهاباد )
 
بسم‌الله المستعان والمعین والحمد لله رب‌العالمین الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یهْدِینِ وَالَّذِی هُوَ یطْعِمُنِی وَیسْقِینِ وَإِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ وَالَّذِی یمِیتُنِی ثُمَّ یحْیینِ وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یوْمَ الدِّینِ والصلاة والسلام علی المبعوث رحمة للعالمین وعلی آله وصحابته ومن تبعه بإحسان إلی یوم الدین!
بروز خطر كووید19 یا همان كروناویروس، تحولات فروانی را در حیات و ممات و جسم و روان جامعه‌ی بشری موجب شد و تاثیر زیادی بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم نهاد، صداقت مؤمنان و انسان‌دوستان واقعی را به منصه‌ی ظهور رساند و خباثت انگل‌ها و سودجویان را برملا ساخت. به تعبیری كافر و مسلمان، موحد و مشرك، غنی و فقیر، آزاد و اسیر، کاخ‌نشین و کوخ‌نشین، سلطان و شبان، شجاع و جبان، هریك به نحوی در برابر آن عکس‌العمل نشان داده و موضع مناسب گرفتند. حوزه دین و عبادت هم به نحوی به هم خورد، برخی از احكام پنج‌گانه‌ی دین جا عوض كردند و واجبات به محظور و ممنوعات به میسور مبدل گشتند، مساجد تعطیل و نصوص دینی و احكام شرعی، زیر چادر و چاقوی تأویل رفتند. اگرچه تابه‌حال مطالب فراوانی راجع به تکلیف اجتماعات دینی به‌ویژه راجع به جمعه و جماعت، از طرف اهل منبر و صاحب‌نظران دینی خاصه در فضای مجازی گفته و نوشته‌شده است ولی چون افراد و طیف‌های زیادی هنوز برای ترك نمازهای جماعت به قناعت نرسیده‌اند و متأسفانه خطر و غایله‌ی این بیماری واگیردار هنوز برطرف نشده است، بنده نیز وظیفه‌ی خود دانستم مطالبی را برای استفاده عموم یادداشت و در دسترس قرار دهم. امید است كه مایه‌ی خیر برای همگان باشد.
باور به وجود كرونا ویروس
برخی هنوز می‌پرسند آیا اصلاً میكروب یا ویروسی به نام كرونا وجود دارد و آیا به مرحله‌ی یقین رسیده است و می‌توان بسبب خطری مظنون وظایف دینی، ازجمله واجبات را ترك كرد؟ این سؤال در اساس بی‌اساس است، زیرا اولاً گرچه ما شخصاً ویروس یا میكروب را نمی‌بینیم ولی آثار آن به‌وضوح پیدا است و اهل‌فن و پزشكان و کلیه‌ی تحصیل‌کردگان حوزه‌ی سلامت و بهداشت آن را پذیرفته و در مقابل آن موضع گرفته‌اند و می‌توان گفت وجود ویروس موسوم به كرونا به قول اهل حدیث به تواتر ثابت گشته و جای انكار باقی نگذاشته است؛ زیرا می‌دانیم كه از نگاه فلاسفه و دانشمندان مسلمان، یكی از ابزار شناخت در كنار حواس، خبر صادق است؛ و شك در وجود این ویروس درحالی‌که تابه‌حال بیش از هشتاد كشور جهان و کلیه‌ی مجامع بهداشتی و حتی سازمان بهداشت جهانی را نیز به عکس‌العمل واداشته است، سر از نادانی یا ندانم‌کاری و تجاهل برمی‌آورد؛ و ازیک‌طرف می‌توان گفت تمامی احكام فقهی كه در حوزه اجتهاد قرار می‌گیرند، مبنای ظنی دارند و هیچ مجتهدی استنباطات خود را صد درصد، صحیح و مطابق با مراد شارع، تلقی نكرده است. از سوی دیگر چنانچه این‌گونه موارد را به دلیل این‌که خود آن‌ها را مشاهده نکرده‌ایم، رد كنیم باید به اكثریت معلومات خود در زمینه‌های مختلف با دیده‌ی شك و تردید بنگریم.
از حقیقتی دیگر هم غافل نمانیم و آن اینكه در فقه اسلامی، صدور حكم راجع به مسائلی كه به حوزه فقه مربوط نمی‌شوند، به حوزه‌ی مربوط و رأی اهل‌فن آن حوزه واگذارشده‌اند برای مثال: رأی درباره‌ی انتساب كودك مورد اختلاف به یکی از طرف های ادعا، كه به قائف (قیافه‌شناس) واگذار گردیده است (الأم للإمام الشافعی، ج٦، ص٢٦٥)، همچنین است نظر درباره‌ی این‌که کدام‌یک از اعضای بدن با فروكردن سوزن در آن، باعث مرگ می‌شود كه به پزشكان متخصص ارجاع داده‌شده است (الفقه المنهجی، الخن و دیگران، ج٨، ص١٣)، رأی در مورد از بین رفتن یا نرفتن بینایی در چشمی كه صدمه خورده، به نظر اطبا موكول گردیده است (التنبیه فی الفقه الشافعی، ابواسحاق شیرازی، ص٢٢٥)، مسئله‌ی مباح یا حرام بودن شكاری كه توسط سگ شكاری کشته‌شده كه به كامل تربیت شدن سگ، ارتباط پیدا می‌کند و آن را نیز باید اهل‌فن تأیید نمایند (نهایة المطلب فی مذهب الإمام الشافعی، الجوینی، ج١٨، ص١٠٥)، جهت قبله كه با نظر ستاره شناسان تعیین می‌گردد (المجموع، الامام النووی، ج٣ص٢٠١)، نظر نهایی راجع به این‌که صدای عود برای بهبودی از برخی بیمارها مفید است یا نه به ابرازنظر پزشکان موکول گردیده است (حاشیة الشروانی علی تحفة المحتاج، ج10، ص219) و هکذا بسیاری از مسائل كه فقه و فقها به خود اجازه اظهار نظر نداده و آن را به اهل‌فن موكول نموده‌اند.
مطلبی دیگر اینكه جایگاه علم پزشكی از دیدگاه دین مبین اسلام نه‌تنها به رسمیت شناخته‌شده بلكه این علم به‌عنوان عدیل و همتای دیگر علوم قرارداده‌شده است و در منابع اسلام آمده كه العلم علمان: علم الأدیان و علم الأبدان و حتی بعضی این جمله را به‌عنوان حدیث ذكر كرده و عنوان حدیث مرسل به آن داده‌اند كه اگر حدیث نبوی هم نباشد با واقعیت تطابق دارد زیرا علوم و معارف بشری یا از نحوه‌ی عبادت و ارتباط باخدا در قالب شعایر دینی بحث می‌کنند و یا اینكه از زندگی دنیوی و خدمت به جنبه‌ی مادی و جسمانی انسان می‌گویند.
تداوی و قرنطینه از نگاه اسلام
علاوه بر مطالب فوق، بر اهل ایمان، به‌ویژه آگاهان از تعالیم دین اسلام پوشیده نیست كه نه‌تنها تداوی و معالجه‌ی انواع بیماری، از نگاه مكتب رهایی‌بخش اسلام، یك وظیفه بشمار می‌رود بلكه پیشگیری از بیماری و حتی اقدام به قرنطینه از دستورات اساسی این دین قرارداده‌شده است و می‌دانیم كه رعایت بهداشت و نظافت كه رسول خدا -صلی‌الله علیه وآله- در كنار دستورات اكید و مكرر قرآن به پاكی، به آن امر كرده و آن را نصف ایمان دانسته كه فرموده: «الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ»(صحیح مسلم به شماره ٢٢٣) ونیز نهی قرآن حكیم از اسراف و زیاده‌روی در خوردن و آشامیدن (الاعراف/٣١) و همچنین تحریم ناپاکی‌ها از طرف قرآن (الاعراف/١٥٧، البقرة/١٧٣و المائدة/٣) و... بیشتر به هدف پیشگیری از بیماری و حفظ تندرستی است. تا جایی كه رسول مكرم اسلام -علیه و علی آله الصلاة والسلام- در حدیثی سلامتی جسمی و روحی را در كنار امنیت و معیشت، به‌مثابه‌ی احراز تمامی نعمت‌های دنیا، به‌حساب آورده آنجا كه فرموده است: «مَنْ أَصْبَحَ مُعَافًى فِی بَدَنِهِ آمِنًا فِی سِرْبِهِ عِنْدَهُ قُوتُ یومه فكأنما حیزت له الدنیا» (صحیح ابن حبان به شماره ٦٧١) پیامبر بزرگ-صلی‌الله علیه وآله- درباره‌ی تداوی نیز فرموده است: «تَدَاوَوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ یضَعْ دَاءً إِلَّا وَضَعَ لَهُ دَوَاءً، غَیرَ دَاءٍ وَاحِدٍ الْهَرَمُ»(سنن ابو داود به شماره/٣٨٥٥)«دنبال معالجه بروید زیرا خداوند برای هر دردی جز پیری دوا قرارداده است» ونیز فرموده است: «إنَّ اللَّهَ لَمْ ینْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً فَتَدَاوَوْ»(الطب النبوی، أبو نعیم الإصفهانی، به شماره ١١) «خداوند هر دردی که فرستاده دوا برایش قرارداده است پس دنبال درمان بروید»
در رابطه با قرنطینه هم ازجمله به فرموده‌ی حضرت رسول-صلی‌الله علیه وآله وسلم- استناد می‌شود كه در جریان داستان امام عمر-رضی الله عنه- نقل شده و ایشان فرموده‌اند: «إذَا سَمِعْتُمْ به بِأَرْضٍ فلا تَقْدَمُوا عَلَیهِ، وِإذَا وَقَعَ بِأرضٍ وَأنْتُمْ بِهَا فَلا تَخْرُجُوا فِراراً مِنْهُ»(صحیح بخاری، به شماره ١١٢٠) «هرگاه شنیدید که وبا در محلی سربرآورده آنجا نروید و اگر در جایی که هستید پیدا شد آنجا را به هدف پرهیز، ترک نکنید»
ترك عبادت در صورت بیم از خطر بیماری
دین اسلام كه برنامه‌ای است از جانب خالق جهان و برای زندگی و بندگی انسان، تمامی جوانب حیات دنیوی و اخروی را در بر گرفته، روح و جسم را به هم پیوند داده و همه‌ی حقوق مادی و معنوی کلیه‌ی اقشار مختلف جامعه را به رسمیت شناخته است و در صورت پایمال شدن كمترین حق هرکسی به دفاع و رفع ستم دستور داده است و به‌طور خلاصه آن‌چنان‌که اصولیون نوشته‌اند شریعت اسلام آمده تا از ضروریات پنج‌گانه‌ی انسان‌ها محافظت كرده و به دفاع از آن‌ها برخیزد كه عبارت‌اند از حفظ دین، نفس، نسل، عقل و مال (الموافقات، للشاطبی، ج١، ص٣١) البته برخی آبرو، امنیت و آزادی را هم اضافه نموده‌اند؛ و به‌طور خلاصه‌تر گفته‌اند تشریع احكام دین، مطابق فطرت انسان و در راستای جلب مصالح انسان و دفع مفاسد از وی هست. (الفكر السامی فی تاریخ الفقه الاسلامی، الحجوی، ج١، ص١٤٠)
بنابراین در عین انجام عبادت كه در راستای تقویت ایمان و حفظ دین و مصالح دیگری عملی می‌شود، باید نفس و مال و ... نیز محفوظ بمانند و در معرض خطر قرار نگیرند و احكام دینی طوری پایه‌گذاری شده‌اند كه در راستای مصلحت و تكمیل همدیگر می‌باشند نه اینكه مثلاً در راستای تحقق عبادت جمعه یا جماعت نفس، یا مال خود را در معرض آسیب و زیان قرار دهیم تا جایی كه علمای مرتبط گفته‌اند دفع مفسده بر جلب مصلحت مقدم داشته شده است. بدین معنی كه اگر انجام كاری مشتمل بر مصلحت و مفسده باشد به خاطر پرهیز از مفسده، از مصلحت مترتب بر آن، صرف‌نظر می‌شود (حاشیة العطار علی شرح الجلال المحلی علی جمع الجوامع، ج٢، ص٣٣١).
مسئله‌ی موردبحث را می‌توان در روشنایی اصول دینی زیر یافت: وَما جَعَلَ عَلَیكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حرج (الحج/٧٨) «خداوند هیچ مشکل و سختی‌ای را در دین برای شما قرار نداده است» یرِیدُ اللَّهُ بِكُمْ الْیسْرَ وَلَا یرِیدُ بِكُمْ الْعُسْرَ (البقرة/١٨٥) «خداوند برای شما آسانی می‌خواهد نه سختی را» یرِیدُ اللَّهُ أَن یخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا (النساء/٢٨) «خدا می‌خواهد کارها را آسان کند چون می‌داند که انسان ضعیف و ناتوان است» لَیسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ (الفح/١٧) «بر نابینا و لنگ و بیمار-در انجام ندادن برخی از کارها- گناه نوشته نمی‌شود» فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ (البقرة/١٩٦) «اگر کسی از شما بیمار بود یا آزاری در سر داشت- و نتوانست بعضی از کارهای حج را انجام دهد- می‌تواند فدیه بپردازد» و از كلمات جامع رسول خدا-صلی‌الله علیه وسلم-مانند یسِّرُوا، وَلَا تُعَسِّرُوا (مصنف ابن ابی شیبة به شماره‌ی ٢٥٣٧٩) «بر مردم آسان بگیرید نه سخت» إِنَّ خَیرَ دِینِكُمْ أَیسَرُهُ (مسند امام احمد به شماره ١٥٩٣٦) «بهترین بخش دین- از موارد اجتهادی- آن مورد است که آسان‌تر است» أَحَبُّ الدِّینِ إِلَى اللَّهِ الحَنِیفِیةُ السَّمْحَة (صحیح بخاری به شماره ٣٨) «محبوب‌ترین دین نزد خدا دینی است حق‌گرا و آسان است» إن الدَّین یسرٌ (همان/٣٩) «بیگمان دین همه‌اش سهولت و آسان‌گیری است» و همچنین از محتوای قواعد فقهیی چون: لا ضرر ولا ضرار (الوجیز فی ایضاح القواعد الفقهیة، محمد صدقی، ج١، ص٣٢) «در دین زیان دیدن و زیان رساندن پذیرفتنی نیست» الضرورات تبیح الْمَحْظُورَات و الْمَشَقَّة تجلب التَّیسِیر (المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل، عبدالقادر بدران، ج1، ص298) «ضرورت ایجاب می‌کند که موارد ممنوع، مباح شوند و سختی آسان‌کاری می‌طلبد».
رخصت‌های ترك نماز جمعه
امام نووی-رحمه الله- در منهاج الطالبین گفته است: وَلَا جُمُعَةَ عَلَى مَعْذُورٍ بِمُرَخِّصٍ فِی تَرْكِ الْجَمَاعَةِ (كنز الراغبین شرح منهاج الطالبین، جلال‌الدین المحلی، ج١، ص٢٨٢) «جمعه بر کسانی که عذرهای مؤثر در ترک نماز جماعت را دارند واجب نیست» یعنی هریك از اعذار و رخصت‌های ترك نماز جماعت كه قابل‌تصور باشد، برای نماز جمعه نیز عذر و رخصت به شمار می‌آید. رخصت‌های نماز جماعت هم در منابع فقهی مذهب امام شافعی-رحمه الله- به دودسته‌ی عمومی مانند باران، تگرگ، برف زیاد یا خیس‌کننده، باد شدید در شب یا در وقت نماز صبح، گل، تاریكی و ...و عذرهای خاص مانند بیماری، گرما و سرمای شدید در شب یا روز، بیم آسیب جسمی یا جانی، بیم ضرر مالی و…-كه بالغ‌بر سی مورد می‌باشد- تقسیم‌شده‌اند و برای اجتناب از اطاله‌ی كلام از ذكر همه‌ی موارد خودداری می‌شود. (مغنی المحتاج، الشربینی، ج١، ص٤٧٣-٤٧٨)
البته با بررسی منصفانه و دقت كامل در عذرها و رخصت‌های ترك نماز جماعت، کاملاً روشن است كه علت و سبب این رخصت‌ها در سه مورد خلاصه می‌شود كه عبارت‌اند از:١- آسیب رسیدن به نماز و كم شدن خشوع و حضور قلب در آن مانند نیاز به قضای حاجت و تجدید وضو، گرسنگی و تشنگی مفرط و… ٢- رسیدن آزار و آسیب به خود نمازگزار در نفس، جان، مال و آبرو و حیثیت، مانند برف، باران، تگرگ، سرما، گرما، گل‌ولای، تاریكی، بیماری، بیم از ستمگر یا طلبكار، جا ماندن از رفقای سفر، نداشتن لباس كافی و مناسب و… ٣- رسیدن آزار و آسیب به دیگران اعم از اهل نماز مانند بوی بد دهان ناشی از خوردن چیزی، بوی لباس ناشی از ناپاكی یا شغل‌های دارای بوی آزاردهنده، بوی بد ناشی از دهان، (به عقیده‌ی نگارنده بوی دهان برخی از افراد سیگاری هم در این حكم داخل می‌شود)، بوی زیر بغل و زخم و بیماری و… ویا غیر اهل نماز مانند بیماری كه نیاز به پرستار دارد و هر كس دیگری كه نمی‌توان او را تنها گذاشت. (همان)
در مسئله‌ی موردبحث، خطر انتقال یا ابتلا به بیماری كرونا به‌مراتب از خطر و آزار ناشی از بوی بد، سرما و گرما، بازداشت شدن و… بیشتر است و هر سه مورد از زیان‌های فوق در آن متصور است تازه كه یك اتفاق و اجماع جهانی بر خطرآفرین بودن آن تا مرز یك تراژدی، به وجود آمده است.
تصور اینكه اعذار مورداشاره برای افراد است و نمی‌توان جمعه و جماعت را کلاً تعطیل نمود، تصور بیجا است چون در هیچ منبع فقهی به این مطلب تصریح نشده است بلكه در منابع فقهی عكس آن ثابت شده و برخی علما گفته‌اند: تَسْقُطُ الْجُمُعَةُ عَنْ أَهْلِ مَحَلٍّ عَمَّهُمْ عُذْرٌ كَمَطَرٍ (تحفة المحتاج، ابن حجر، ج٢، ص٢٧٣ به نقل از النهایة) «نماز جمعه از اهل محلی که همگی از باران زیان می‌بینند، ساقط می‌شود» و اگر بتوان نماز جمعه را به خاطر باران به‌کلی تعطیل كرد جای چه پرسش و گمانی برای ترک آن به خاطر خطر جانی که از ویروس کرونا انتظار می‌رود، باقی می‌ماند؟ همچنین عبارت زیر در منابع آمده است كه: نَقَلَ الْقَاضِی عِیاضٌ عَنْ الْعُلَمَاءِ مَنْعَ الْأَجْذَمِ، وَالْأَبْرَصِ مِنْ الْمَسْجِدِ وَمِنْ اخْتِلَاطِهِمَا بِالنَّاس (حاشیة البجیرمی، زكریا الأنصاری، ج١، ص٣٠٢) «قاضی عیاض- از علمای برجسته‌ی قرن ششم- از علمای معاصر یا پیش از خود نقل کرده که به منع شخص جذامی و شخص مبتلا به بیماری پیسی، از رفت‌وآمد به مسجد و میان مردم، فتوا داده‌اند» بیگمان منع این‌گونه افراد به خاطر دفع و رفع خطرات و ضرر و زیان، از مردم و حفظ سلامتی آنان بوده است. (البته این‌گونه فتاوا به قرن پنج و شش هجری برمی‌گردند كه علمای وقت با استفاده ازنظر پزشكان زمان خود ارائه داده‌اند و اینكه امروز هم باوجود تحولی كه در عالم طبابت به وقوع پوسته باید ازاین‌گونه بیماران پرهیز كرد یا نه پزشكان محترم باید نظر بدهند) رسول خدا-صلی‌الله علیه وسلم- در كلامی دیگر فرموده است: فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَكَ مِنَ الْأَسَدِ (مسند الإمام احمد، به شماره‌ی ٩٧٢٢) «از دست شخص جذامی فرار کن آن‌گونه که از دست شیر فرار می‌کنی»
اقسام رخصت
رخصت این است که به خاطر عذری برخلاف دلیل و سند شرعی رفتار کنیم (الْمُهَذَّبُ فی عِلْمِ أُصُولِ الفِقْهِ الْمُقَارَنِ، عبد الكریم النملة، ج1، ص450) در منبعی دیگر گفته‌شده که رخصت به حکمی گفته می‌شود که به هدف رفاه و توسعه بر صاحبان عذر، از حالت اصلی تغییر پیداکرده و به تخفیف سهولت گراییده است (كشف الأسرار شرح أصول البزدوی، علاء الدین البخاری، ج2، ص299).
رخصت تعریفات و تقسیمات فراوانی دارد که آوردن آن‌ها ضروری به نظر نمی‌رسد، ولی به‌هرحال احکام مبتنی بر رخصت از نعمت‌های خدا بر بندگانش بوده و محبوب خدا نیز بشمار می‌روند؛ زیرا رسول الله-صلی‌الله علیه وسلم- فرموده است: إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ كَمَا یحِبُّ أَنْ تُتْرَكَ مَعْصِیتُهُ (صحیح ابن خزیمة، به شماره ی 2027) «خداوند عمل به رخصت‌های دین را به‌اندازه‌ی ترک گناهان می‌پسندد»
آنچه از بحث رخصت‌های شرعی، ضروری به نظر می‌رسد، این است که علمای فقه و اصول گفته‌اند همه‌ی رخصت‌ها اختیاری نیستند، بلکه «رخصت واجب» هم داریم مثل خوردن از حیوان مرده به‌اندازه‌ی سد رمق برای حفظ نفس (تیسیرُ علم أصول الفقه، عبد الله العنزی، ج1، ص67) می‌بینیم که خوردن از حیوان ذبح نشده حرام است ولی برای معذور به یک حکم واجب تبدیل می‌شود. بنا براین می‌توان با استفاده از مصدر قیاس گفت: حکم وجوب اقامه‌ی جمعه و همچنین حکم مندوب بودن اقامه‌ی نماز جماعت، به دلیل عذر خطر جانی نمازگزاران، به یک حکم حرام تبدیل می‌شود، زیرا می‌توان در حوزه‌ی رخصت نیز به قیاس متوسل شد (تذكیر الفحول بترجیحات مسائل الأصول، ولید بن راشد، ج1، ص27) البته دسته‌ای از صاحب‌نظران از این هم بالاتر رفته و می‌گویند نیاز به قیاس نیست و حکم اصلی در این‌گونه مسائل بر حالت و نام خود باقی نمی‌ماند بلکه به‌حکم دیگر تبدیل‌شده و از مقوله‌ی رخصت خارج می‌گردد و به یک حکم مستقل تغییر پیدا می‌کند (التقریر والتحبیر، ابن أمیر حاج، ج2، ص153) بنابراین اقامه‌ی نماز جمعه و جماعت در شرایط موردبحث، به یک حکم حرام تبدیل‌شده و اقامه‌ی آن‌ها ممنوع خواهد بود.
پرهیز از بیماری و باور به قضا و قدر
برخی از دلسوزان دین، به قضیه‌ی قضا و قدر متوسل شده و می‌گویند: ترس از ابتلا به ویروس و فرار از اجتماعات ازجمله اجتماع مساجد، مخالف باور به اصل اعتقاد به قضا و قدر بوده و مخل به عقیده می‌باشد و به مستندات زیر متوسل می شوند: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ (الأعراف/٥٤) «آفریدن و فرمان دادن در انحصار خداوند است» وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ ولكنَّ اللَّهَ یفْعَلُ مَا یرِیدُ (البقرة/٢٥٣) «اگر خدا می‌خواست- برخی از پیروان انبیا- باهم نمی‌جنگیدند» قُلْ لَنْ یصِیبَنا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنا (التوبة/٥١) «بگو هیچ خیر و شری جز آنچه خدا نوشته است به ما نمی‌رسد» وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یشَاءَ اللَّهُ (الإنسان/٣٠) «و شما نمی‌توانید جز آنچه را خداوند اراده کرده است، اراده کنید» وَما یعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلا فِی السَّماءِ وَلا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِی كِتابٍ مُبِینٍ (یونس/٦١) «هیچ شیئی از ذره‌ای موجود در آسمان و زمین گرفته تا کوچک‌تر یا بزرگ‌تر از آن، بر پروردگارت مخفی نیست و همه در کتابی آشکار و روشن مکتوب گردیده است»…َیقَالُ لَهُ: اكْتُبْ عَمَلَهُ، وَرِزْقَهُ، وَأَجَلَهُ، وَشَقِی أَوْ سَعِیدٌ…(صحیح بخاری، به شماره ٣٢٠٨) «به فرشته دستور داده می‌شود که عمل، رزق، اجل و سعادت یا شقاوت کودک- در آینده- را بنویسد» مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا بَینَ إِصْبَعَینِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَنِ، إِنْ شَاءَ أَقَامَهُ و آن شَاءَ أَزَاغَهُ …وَالْمِیزَانُ بِیدِ الرَّحْمَنِ، یرْفَعُ أقْوَامًا وَیخْفِضُ آخَرِینَ، إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ (سنن ابن ماجة به شماره ١٩٩) «هر قلبی در میان دو انگشت خدای رحمان قرار دارد؛ اگر بخواهد او را هدایت می‌کند وگرنه او را منحرف می‌سازد... ترازو نیز در دست خداوند رحمان است گروهی را بالا می‌برد و عده‌ای را پائین می‌آورد و این کارها تا روز قیامت ادامه دارد» وَاعْلَمْ أَنَّ مَا أَصَابَكَ لَمْ یكُنْ لِیخْطِئَكَ، وَمَا أَخْطَأَكَ لَمْ یكُنْ لِیصِیبَكَ وَاعْلَمْ أَنَّ الْخَلَائِقَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یعْطُوكَ شَیئًا لَمْ یرِدِ اللهُ أَنْ یعْطِیكَ لَمْ یقْدِرُوا عَلَیهِ أَوْ یصْرِفُوا عَنْكَ شَیئًا أَرَادَ أَنْ یصِیبَكَ بِهِ لَمْ یقْدِرُوا عَلَى ذَلِكَ، فَإِذَا سَأَلْتَ فَسَلِ اللهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ…وَاعْلَمْ أَنَّ الْقَلَمَ قَدْ جَرَى بِمَا هُوَ كَائِنٌ (المعجم الكبیر للطبرانی به شماره ١١٢٤٣) «و بدان که هرآنچه نصیب تو است از تو تخطی نمی‌کند و هرآنچه نصیب تو نیست به تو نمی‌رسد و بدان که اگر همه‌ی مردم بخواهند چیزی به تو بدهند که خدا آن را برای تو نخواسته است، نمی‌توانند آن را به تو بدهند یا اگر بخواهند مانع رسیدن چیزی به تو بشوند که خداوند خواسته به تو برسد، نمی‌توانند مانع رسیدن آن چیز شوند، پس هرگاه چیزی را می‌خواهی از خدا بخواه و اگر خواهان کمکی هست از خدا طلب کمک بکن...و بدان که قلم خدا هرآنچه را قرار است اتفاق بیفتد، نوشته است» اعْمَلُوا، فَكُلٌّ مُیسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ (صحیح مسلم به شماره ٢٦٤٧) «به انجام کارها بپردازید چون هرکس رو به هدفی می‌رود که برایش آفریده‌شده است» قُلْ لَنْ یصِیبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا (التوبه/51) «بگو جز آنچه خداوند برای ما نوشته است به ما نمی‌رسد» و غیر این‌ها از نصوصی كه مسئله‌ی قضا و قدر از آن‌ها دریافت می‌شود.
البته مسئله‌ی قضا و قدر از مسائلی است كه از قدیم الأیام در میان علمای كلام و غیر آنان موردبحث و مناقشه بوده و بررسی كافی و وافی آن، در حوصله‌ی این نوشىته نمی‌گنجد، اما قضیه‌ی جبر و اختیار در آن، از برجسته‌ترین مطالب است و علما را به‌طورکلی در دودسته قرارداده است، دسته‌ای به این نتیجه رسیده‌اند كه انسان مجبور و مسیر است و اختیاری از خود ندارد و همچنین سرنوشت وی از قبل تعیین ‌شده و او نمی‌تواند تغییری نه مثبت و نه منفی در سرنوشت خود ایجاد كند؛ بنابراین پرهیز از بیماری كاری است بیهوده و آب در هاون كوبیدن است. عده‌ای دیگر كه اكثریت را تشكیل می‌دهند بر این باوراند كه انسان اگر در دایره‌ای چون انتخاب والدین، مكان و زمان ولادت و مرگ، شكل و شمایل، برخی از حالات روحی، صفات ارثی، استعدادهای ذاتی و…مجبور و بی‌اختیار است، در اكثریت كارهایی كه انجام می‌دهد و رفتارهایی كه از او سر می‌زند مختار است و دست‌کم به قول اهل كلام از «كسب» بهره‌مند‌است و می‌تواند در سرنوشت دنیوی و اخروی خود مؤثر و تعیین‌کننده باشد، پس اگر در صورت بیماری به طبیب مراجعه نكند و یا قبل از ابتلا به بیماری توصیه‌های بهداشتی را مراعات ننماید، خود مسئول است.
شایان‌ذکر است كه قضا و قدر بر چهارپایه متكی است كه عبارت‌اند از: ١- «علم» و دانش خداوند، به این معنی كه خداوند از همه‌ی موجودات جهان هستی ازجمله انسان و اعمال وی، از روز ازل آگاه بوده و از هر رخدادی قبل از به وقوع پیوستن مطلع است و می‌داند كه هر انسانی به اختیار خودش چه خواهد كرد و این معلومات نزد خداوند موجود است، نه اینكه خداوند به‌صورت تكوینی برایمان تعیین تكلیف نموده و ما را به انجام آن، ناچار كرده باشد؛ و فرق است میان مسیر تعیین كردن تا ابلاغ علم و آگاهی از مسیر؛ و آیاتی چون: و أن اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَیءٍ عِلْما (الطلاق/١٢) «و خداوند به هر چیزی علم کامل دارد» هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهادَةِ (الحشر/٢٢) «او خدایی است که معبودی جز او نیست و از جهان نهان و آشکار آگاه است» و امثال این‌ها بیانگر این مطلب می‌باشند. ٢- «كتابت» یعنی این‌که معلومات خداوند و آگاهی دقیق وی از موجودات و رخدادها حتی وقایعی كه هنوز به وقوع نپیوسته‌اند به تمام و كمال در لوح المحفوظ نوشته‌شده‌اند و آیات فراوانی ازجمله: ما فَرَّطْنا فِی الْكِتابِ مِنْ شَیءٍ (الانعام/٣٨)، وَلا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلا فِی كِتَابٍ مُبین (الانعام/٥٩) و امثال آن‌ها به این موضوع تصریح می‌نمایند. قابل‌ذکر است كه مكتوب شدن معلومات باری‌تعالی نیز همانند علم محیط وی، هیچ‌گونه جبری ایجاد نمی‌نماید ٣- «مشیت» یعنی اعتقاد به اراده‌ی نافذ خداوند و اینكه هرچه خدا بخواهد می‌شود و اگر او چیزی را اراده نكند به وجود نخواهد آمد.
اضافه می‌شود كه اراده‌ی خداوند به دودسته‌ی تكوینی و تشریعی تقسیم می‌شود كه به‌عنوان‌مثال، اولی در آیه‌ی إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ (یس/٨٢) «فرمان خدا -هرگاه چیزی را اراده کند- جز این نیست که دستور دهد: به وجود بیا! پس به وجود می‌آید» و دومی در آیه‌ی وَاللَّهُ یرِیدُ أَنْ یتُوبَ عَلَیكُمْ (النساء/٢٧) «خداوند می‌خواهد توبه‌ی شمارا بپذیرد» ذكر گردیده است. این پایه از قضا و قدر نیز موجب هیچ‌گونه جبری در اعمال انسان نمی‌شود چون اراده‌ی خداوند تابع اراده‌ی اختیاری انسان است. ٤- چهارمین پایه‌ی این بخش از عقیده «خلق» است یعنی اینكه ایجاد و آفرینش هر شیئی ازجمله اعمال ما، در دست خدا است وَخَلَقَ كُلَّ شَیءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً (الفرقان/٢) «هر چیزی را آفریده و آن را به‌دقت مهندسی کرده است» خالقیت پروردگار در آفرینش اولیه‌ی كائنات خلاصه نمی‌شود بلكه مدام در حال ایجاد و تغییر دادن است و کارهای ما را هم او نهایی می‌کند و نقش ما، در «كسب» و سببیت خلاصه می‌شود. زیرا خلق به معنی ایجاد از عدم، در انحصار قدرت خداوند است و كاری از دست ما برنمی‌آید، این است كه برای هر کاری بعد از به كار بردن اسباب مادی باید بر خدا توكل كنیم تا كار ما را به سرانجام برساند. ناگفته پیدا است كه این پایه نیز نه‌تنها اختیاری از ما سلب نمی‌کند بلكه سببیت و كسب ما را كمال می‌بخشد. پس می‌توان نتیجه گرفت كه باور به قضا و قدر و به تعبیری باور به احاطه‌ی علم مكتوب خداوند به اعمال ما قبل از اینكه واقع شوند و نیز باور به اراده‌ی خلق و ایجاد عمل، بعد از تعلق گرفتن اراده‌ی اختیاری ما به آن، هیچ‌گونه جبر و فشاری را برما باعث نمی‌شود؛ و لذا باید اذعان كرد كه آیات و احادیث رسیده درزمینه‌ی قضا و قدر بر این اساس تفسیر و تأویل می شوند. واگر از طرفی این‌گونه نصوص ایده‌ی جبر و بی‌اختیاری را القا می‌نمایند نصوص فراوانی نیز وجود دارد كه به نقش انسان در اعمالی كه انجام می‌دهد تصریح می‌نمایند ازجمله: هِ إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (الرعد/١١) «خداوند اوضاع هیچ قومی را جز در صورت اقدامات خودشان تغییر نمی‌دهد» ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیكُمْ و آن اللَّهَ لَیسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِید (آل عمران/١٨٢) «-این عذابی که می‌چشید- براثر اعمال و اقدامات خودتان است- که در دنیا انجام می‌دادید» ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ (الروم/٤١) «فساد در همه‌جا براثر اقدامات انسان‌ها پدیدار گشته است» وَأَنْفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (البقرة/١٩٥) «از دارائی خود درراه خدا انفاق کنید و خود را با دستان خود، به هلاکت نرسانید»
پرهیز و توكل بر خدا
در قرآن كریم امر به توكل شده: وَعَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (ابراهیم/١٢)، وَعَلَى اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (التغابن/١٣) «اهل توکل وایمان داران بر خدا توکل کنند» و کم‌دقتی برخی در حقیقت توكل باعث شده كه بپرسند باوجود راه چاره‌ی توكل چه لزومی دارد در صورت بیمار شدن دوا بخوریم و با نزدیك شدن خطر ابتلا به بیماری، به پیشگیری و احتیاط روی‌آوریم، مگر نه این است كه بر خدا توكل کرده‌ایم و همه‌چیز در دست او است؟
در پاسخ به عرض می‌رسد كه بله همه‌چیز در دست خداست و هر چیزی با اراده و ایجاد او (با توضیحی كه قبلاً داده شد) جامه‌ی وجود می‌پوشد. لكن باید دانست كه توكل مرحله‌ای است بعد از به كار گرفتن اسباب مادی؛ مثلاً باید اول دوا خورد و به اقدامات پیشگیرانه روی آورد و سپس بر خدا توكل كرد، فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ (آل عمران/١٥٩)، قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ أُرْسِلُ نَاقَتِی وَأَتَوَكَّلُ؟ قال: «اعقلها وتوكل»(صحیح ابن حبان به شماره ٧٣١) «مردی به عرض رسول خدا رساند شترم را با توکل بر خدا رها سازم؟ حضرت در پاسخ گفت: هم آن را ببند و هم بر خدا توکل کن»
سپر دعا در برابر مشکلات
دعا یکی از مسلمات دین است و با آیات قرآن و احادیث رسول خدا-صلی‌الله علیه وسلم- و هم با سنت عملی ایشان ثابت گردیده است و لذا عده‌ای معتقدند که در مواقع احساس خطر پناه بردن به خدا از طریق دعا کافی است و باوجود سپر دعا نیازی به توسل به اسباب مادی نیست و دواخوری و پیشگیری در رابطه با بیماری، کاری است اضافی.
البته جواب این مسئله از پاسخ به مسئله‌ی توکل-که داده شد- روشن است زیرا توسل به دعا همان توکل بر خداست، اما از باب توضیح بیشتر قضیه، عرض می‌شود که شکی در اهمیت دعا نیست و به تعبیر رسول خدا-صلی‌الله علیه وسلم-إن الدعاء هو العبادة (الأدب المفرد، البخاری، به شماره 714) و نیز گمانی در مستجاب شدن و تأثیرگذاری آن در زندگی و بندگی مؤمنان نیست لاَ یزَالُ یسْتَجَابُ لِلْعَبْدِ مَا لَمْ یدْعُ بِإِثْمٍ أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ (صحیح مسلم به شماره 7112) «دعای بنده -اگر در قبولی آن عجله نکند- همواره مستجاب می‌گردد مشروط به اینکه دعایش نامشروع یا به هدف قطع روابط خویشاوندی نباشد» ولی قبول شدن دعا هم شرایط خودش را دارد و دعا از هرکس و در هر شرایط و حالتی و با هر نیت و محتوایی پذیرفتنی نیست و متأسفانه در این مختصر فرصت بیان شرایط استجابت دعا که در احادیث نبوی به آن‌ها اشاره شده است، در دست نیست؛ و به‌طور مختصر باید گفت که لازم است در ضمن توسل به دعا نباید از اسباب مادی هم غافل ماند زیرا عالم مادی عالم اسباب و مسببات است و باید مشروعیت و تأثیر اسباب را هم در باور و هم عمل پذیرفت و بدان اذعان کرد و به‌عبارتی‌دیگر لازم است که برای رسیدن به هدفی اسباب مادی و معنوی را در کنار همدیگر قرارداد و نباید خودمان را در جاه و مقام پیامبران-علیهم السلام- و اولیای بزرگ قرار دهیم و منتظر معجزه یا کرامت باشیم. مگر نه این است حضرت رسول اکرم-صلی‌الله علیه وسلم- شخصاً به اسبابی چون پوشاک، خوراک، دوا، وسایل و ادوات جنگی و... متوسل شده و فقط به دعا وتوکل بر خدا-اللهم مگر در موارد ویژه- اکتفا ننموده است.
در غم ثواب نماز جماعت
برخی از کسانی که به آمدورفت مسجد عادت کرده و دارای تعهد دین بالایی هستند علاوه بر نگرانی از معذور نبودن برای ترک جمعه و جماعت نگران و دلواپس ثواب نمازها هم هستند. ولی این سروران نباید این نگرانی را به خود راه دهند زیرا خوشبختانه، رسول الله-صلی‌الله علیه وسلم- فرموده است: إِذَا مَرِضَ الْعَبْدُ أَوْ سَافَرَ كُتِبَ لَهُ مِثْلُ مَا كَانَ یعْمَلُ مُقِیمًا صَحِیحًا (الجامع المسند الصحیح، البخاری، به شماره 2996) «هرگاه بنده بیمار شد یا به سفر رفت- و نتوانست عبادت کامل انجام دهد- همه‌ی آنچه در حال صحت و اقامت انجام می‌داد برایش نوشته می‌شود» و بر اساس این حدیث در منابع فقهی آمده که: وَجَزَمَ الرُّویانِی بِأَنَّهُ (تارک جماعت از روی عذر) یكُونُ مُحَصِّلًا لِلْجَمَاعَةِ إذَا صَلَّى مُنْفَرِدًا وَكَانَ قَصْدُهُ الْجَمَاعَةَ لَوْلَا الْعُذْرُ، وَنَقَلَهُ فِی الْكِفَایةِ وَأَقَرَّهُ فِی الْبَحْرِ عَنْ الْقَفَّالِ وَارْتَضَاهُ وَجَزَمَ بِهِ الْمَاوَرْدِی وَالْغَزَالِی (مغنی المحتاج، الشربینی؛ ج1، ص477)«رویانی با تأکید فراوان گفته است: کسی که از روی عذر شرعی نماز جماعت را ترک کند و آن را تنها بخواند ثواب جماعت را احراز می‌کند مشروط به داشتن قصد جماعت در صورت عدم عذر. این فتوا در کتاب‌هایی چون الکفایة و البحر آمده و مورد تائید قفال، ماوردی و امام محمد غزالی نیز قرار گرفته است»
قربانیان کرونا و شهید شدن
در دین مبین اسلام سه نوع شهید وجود دارد 1- شهید دنیایی و آخرتی و آن‌کسی است که در دفاع از دین و در جنگ با کفار شهید می‌شود و به فرموده‌ی رسول الله-صلی‌الله علیه وسلم: مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِی الْعُلْیا، فَهُوَ فِی سَبِیلِ اللهِ (مسند الإمام أحمد، به شماره 19631). جنبه‌ی دنیایی شهید یعنی اینکه بدون غسل، کفن و نماز دفن می‌شود و بعد اخروی آن در کلام نبوی آمده که: لِلشَّهِیدِ عِنْدَ اللَّهِ سِتُّ خِصَالٍ: یغْفرُ لَهُ فِی أَوَّلِ دُفْعَةٍ مِنْ دَمِهِ، وَیرَى مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ، وَیجَارُ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَیأْمَنُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ، وَیحَلَّى حُلَّةَ الْإِیمَانِ، وَیزَوَّجُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ، وَیشَفَّعُ فِی سَبْعِینَ إِنْسَانًا مِنْ أَقَارِبِهِ (المسند الموضوعی الجامع، صهیب عبد الجبار، ج5، ص261) «برای شهید شش نعمت نزد خدا هست: خوشنودی خدا، دیدن جایش در بهشت، محفوظ ماندن از عذاب قبر، امنیت در روز حشر، پوشیدن لباس ایمان، ازدواج با حوریان و شفاعت برای هفتاد کس از خویشان»
2- شهید دنیایی نیز شهیدی است که در جنگ با کفار کشته می‌شود ولی از تقوی و اخلاص کامل برخوردار نیست بلکه از روی ریابازی و برای نام و شهرت به جنگ می‌رود یا اینکه هدفش کسب درآمد است و در مقابل کارش پول می‌گیرد و یا این‌که به غنائم جنگی خیانت می‌کند. این‌گونه شهید فقط در احکام تشییع‌جنازه، همچون شهید با وی رفتار می‌شود ولی از اجر اخروی برخوردار نخواهد شد. 3- شهید آخرتی کسی است در مراسم تشییع همانند یک فرد عادی با وی رفتار می‌شود، ولی در آخرت از اجر شهید برخوردار است مانند کسی که مظلومانه کشته شود یا اینکه به یکی از اسباب زیر بمیرد: شکم‌درد و با یا طاعون (ازجمله ویروس کرونا)، خفه شدن در آب، مردن در غربت، مردن درراه تحصیل علم، مردن براثر زایمان، کشته شدن در حال دفاع از جان و مال خود و... . (الموسوعة الفقهیة الكویتیة، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامیة – الكویت، ج26، ص274)
براین اساس قربانی کرونا هم جزو شهدای اخروی به‌حساب می‌آید زیرا رسول خدا-صلی‌الله علیه وسلم- گفته است: الطَّاعُونُ شَهَادَةٌ لِكُل مُسْلِمٍ (همان) اما بااین‌وجود نباید غافلگیر شده و به بهانه‌ی رسیدن به درجه‌ی شهادت توصیه‌های پزشکان را نادیده بگیریم و خود را به هلاکت رسانیم، زیرا این درجه‌ی شهادت برای کسانی نیست که عمداً از اقدامات پیشگیرانه خودداری می‌کنند و درنتیجه مبتلا می شوند. چنین کسانی نه‌تنها درجه‌ی شهیدی را دریافت نمی‌کنند بلکه به سبب عدم پرهیز مجازات هم خواهند شد؛ چون انسان در برابر سلامت جسم و روان خود مسئول است و باید از خود محافظت نماید و از سنت و اوامر پیامبر- صلی‌الله علیه وسلم- درزمینه‌ی تداوی و محافظت از خود، تخطی نکند.
رفتار با شهدای جنگ تحمیلی کرونا
در مباحث قبلی ثابت شد که قربانی بیماری‌های مسری امثال کرونا، طبق فرموده‌ی رسول اکرم- صلی‌الله علیه و آله وسلم- به درجه شهادت نائل می‌آید و در قیامت چون یک شهید با وی رفتار می‌شود، مشروط به این‌که دارای ایمان و اعتقادات دینی باشد و برای جلوگیری از مبتلا شدن به آن، از تمامی امکانات موجود استفاده کند و کلیه‌ی دستورات و اوامر بهداشتی و دینی را به کار گیرد؛ و به تعبیری این قربانیان شهید قیامتی به‌حساب می‌آیند، ولی در احکام دنیوی تشییع‌جنازه، مانند یک فرد عادی با آنان رفتار می‌شود؛ اما متأسفانه باکمی دقت در واقعیت امر و احکام فقهی در رابطه با چنین مردگانی معلوم می‌شود که از احکام دنیوی هم محروم خواهند ماند چون به علت ممنوع بودن تماس با آن‌ها از شستن و تکفین محروم می‌مانند و درصورتی‌که غسل داده نشوند نماز میت هم بر آن‌ها خوانده نمی‌شود زیرا در کتاب‌های فقهی آمده که بر جنازه‌ای نماز میت خوانده می‌شود که یا غسل داده‌شده باشد و یا اگر غسل به هر دلیلی ممکن نبود تیمم شود و چون انجام هیچ‌یک از این کارها بر قربانی کرونا، ممکن نیست پس از نماز میت هم محروم خواهد ماند. (وَیشْتَرَطُ) اتِّفَاقًا (لِصِحَّةِ الصَّلَاةِ تَقَدُّمُ غُسْلِهِ) أَوْ تَیمُّمِهِ بِشَرْطِهِ لِأَنَّهُ الْمَنْقُولُ وَتَنْزِیلًا لِلصَّلَاةِ عَلَیهِ مَنْزِلَةَ صَلَاتِهِ وَمِنْ ثَمَّ اُشْتُرِطَ طَهَارَةُ كَفَنِهِ أَیضًا إلَى فَرَاغِ الصَّلَاةِ عَلَیهِ (تحفة المحتاج، ابن حجر، ج3، ص189)«به‌اتفاق علما یکی از شرایط صحت نماز میت غسل یا تیمم است چون این مطلب روایت شده و از طرفی نماز بر میت به منزله‌ی نماز خود میت است و لذا باید کفنش نیز تا تمام شدن نماز پاک بماند»
تأثیر کرونا بر احکام دیگر
تاثیر و تغییر کرونا در تعطیل شدن جماعت نماز ها خلاصه نمی‌شود بلکه دیگر مسائل دینی- اجتماعی- را نیز دستخوش دگرگونی کرده است برای مثال:
1. عبادت عمره در مسجدالحرام تعطیل شده است.
2. از دست مالیدن به‌صورت، بعد از دعا لازم است خودداری شود.
3. صله‌ی رحم با همه‌ی اهمیتی که در آیات و احادیث برایش بیان شده است، نباید حضوری عملی شود بلکه باید از طریق تماس تلفنی صورت گیرد.
4. دیدار و زیارت و احوال‌پرسی دوستان و آشنایان که در صورت دارا بودن شرایط دینی، دربرگیرنده‌ی ثواب فراوانی است، نباید حضوری انجام شود و ضروری است که از روبوسی، مصافحه، در آغوش گرفتن و ... جدا خودداری گردد.
اللَّهُمَّ إِنِّا نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْبَرَصِ وَالْجُنُونِ وَالْجُذَامِ وَمِنْ سَیئِ الأَسْقَامِ! اللهم ربَّ السماواتِ وربَّ الأرضِ وربَّ كلِّ شیء فالقَ الحبِّ والنَّوى مُنزِلَ التوراةِ والإنجیلِ والقرآنِ نعُوذُ بك من شرِّ كلِّ ذی شرِّ أنت آخذٌ بناصیتِه آمین وَآخِرُ دَعْواناْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ!