تاریخ: ۱۳۹۹/۹/۵
روز جهانی خشونت علیه زنان
 

 

مجمع عمومی سازمان ملل متحد، 25 نوامبر (پنجم آذرماه) را به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان تعیین کرده است. هدف از نام‌گذاری این روز، افزایش آگاهی مردم نسبت به خشونت‌هایی همچون تجاوز، کتک زدن، نگاه جنسیتی و مواردی از این قبیل بوده است.

از نظر تاریخی 25 نوامبر، سالروز کشته شدن «خواهران میرابال» در دومینیکن است. سه خواهر«میرابال» که با دیکتاتوری «رافائل تروخیلو» رهبر دومینیکن مبارزه می‌کردند پس از مدتها شکنجه توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند.

هر گونه اقدام به خشونت مبتنی بر جنسیت، که منجر به تهدید، اجبار یا محرومیت، محدودیت خودسرانه در آزادی، زندگی عمومی یا زندگی شخصی و خصوصی زنان می‌شود می‌تواند خشونت علیه زنان باشد.

به عبارت دیگر، هر گونه آزار روانی، عاطفی، کلامی و همچنین آزار اجتماعی و اقتصادی یا ایجاد محدودیت در روابط اجتماعی، سخت‌گیری اقتصادی، نادیده گرفتن ظرفیت و توانایی زنان، آزار جسمی و در نهایت آزار جنسی همگی مصادیقی از خشونت علیه زنان است.

 به گفته‌ی زهرا بهرام عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران آمار دقیقی در مورد میزان واقعی خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد اما برخی اظهارنظرهای مسئولین، نشان از آن دارد که آمار خشونت علیه زنان در ایران بخصوص در ایام کرونا، روند افزایشی داشته است.

طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، در هر 18 ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می‌گیرد. برخی آمارها حکایت از آن دارد که در سراسر جهان از هر سه زن، یک زن در طول عمر خود خشونت جنسی و جسمی را از جانب که کسی می‌شناسد، دوست دارد و یا به وی اعتماد دارد تجربه کرده است. نکته قابل توجه آنکه در این زمینه میان کشورهای به اصطلاح توسعه یافته و در حال توسعه، تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود.

برای بررسی ابعاد این موضوع هاژه مصاحبه‌ای با عثمان مزین حقوقدان و وکیل دادگستری گفتگویی داشته است که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

 
 
 

آقای مزین وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و در مناطق کوردنشین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه عواملی سبب شکل‌گیری این خشونت‌ها شدە است ؟

خشونت علیه زنان به دلیل اینکه زنان از قشر ضعیف جامعه هستند و مردان بیشتر اختیار اداره‌ی جامعه و قدرت بالاتر را دارند، در تمام جوامع وجود دارد. زوایای این موضوع در محیط کار، خانه و گستره‌ی جامعه جود دارد. قدرت بیشتر مردان باعث می‌شود که زنان تحت سیطره و خشونت آقایان قرار بگیرند.

در مناطق کوردنشین با توجه به کمبود امکانات و تحصیلات این خشونت علیه زنان بیشتر است. خشونت‌ها در کوردستان به دلیل تبعیض‌ها و در اقلیت بودن بیشتر بوده است.

نقش دولت و قانون‌گذار در این بین چە بودە؟ آیا قانون و عمل با هم تطابق دارند؟

در جامعه‌ی ما هیچ راهکاری برای رفع خشونت وجود نداشته است به این دلیل که زمانی که خشونت علیه طیف خاصی جود دارد باید قانون خاصی برای آن مدون شود. در ایران این اقدامات صورت نگرفته است. چند سال پیش معاونت امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری قانونی را تدوین کرد. چند نسخه از آن منتشر شد. برای بررسی این قانون تحویل قوه‌ی قضاییه داده شده است ولی با گذشت 2 سال خبری از آن نیست. این قانون در ابتدا قرار بود، قانون منع خشونت علیه زنان نام بگیرد ولی چون برخی از مسولین قبول نکردند که خشونت علیه زنان وجود دارد اسم آن را به لایحه‌ی تامین امنیت زنان تغییر دادند. چون این لایحه هنوز به تصویب مجلس نرسیده و مبنای رفتار ما نمی‌تواند باشد ما با خلاء مواجهه هستیم.

در سال‌های اخیر گروهای بسیاری برای حقوق زنان و خشونت علیه زنان فعالیت داشتە‌اند آیا این اقدامات هیچ موثر بودە است؟

در چند دهه‌ی اخیر زنان برای رفع تبعیض و خشونت علیه خودشان بسیار تلاش کرده‌اند. کمپین‌هایی هم در این زمینه ایجاد شده است ولی کافی نبوده است. به مجلس نگاه کنید. بیش از 300 نماینده دارد. طبیعتا وقتی که نصف جامعه زن است باید 150 نماینده‌ی زن داشته باشم. توجیه این است که زنان وارد جامعه نشده‌اند. همه‌‌ی زنان ما که در پستوی خانه نیستند. متاسفانه انچنان که شاید و باید، آن برابری که بایستی وجود داشته باشد در جامعه مشاهده نمی­‌کنیم.

در سال‌های اخیر گروهای بسیاری برای حقوق زنان و خشونت علیه زنان فعالیت داشتە‌اند آیا این اقدامات هیچ موثر بودە است؟ نقش خود زنان در رابطه با این موضوع چیست؟

این اقدامات در روشنگری اذهان جامعه و بالابردن سطح مطالبه‌گریِ زنان و آشنایی مردان نسبت به جایگاه زنان قطعا موثر بوده است ولی آیا در عمل زنان ما توانسته‌اند انچه را که استحقاق آن را دارند به دست بیاورند؟ در دور قبلی مجلس قرار بود که نصف صندلی‌های مجلس را به زنان اختصاص بدهند ولی زنان بسیار کمی کاندیدا شدند و البته مردان نیز علی رغم واقف بودن به توانایی‌های زنان حاضر نشدند که به آنان رای بدهند. و ما در این زمینه هیچ دستاوردی نداشته‌ایم. حتی زنانی که به داخل مجلس نیز راه یافته‌اند نسبت به حقوق زنان غافل و بی‌توجه هستند. در مواردی میبینیم که موضع‌گیری‌هایی از جانب زنان نماینده مجلس صورت می‌گیرد که به نوعی داشته‌های فعلی زنان جامعه را نیز به قهقرا می‌برد. می‌توان تلقی کرد که اینان نمایندگان زنان جامعه نیستند چراکه دردها و مصائب قشر خود را بیان نمی‌کنند.

هم اکنون فعالیت برای احقاق حقوق زنان به نوعی جرم‌انگاری تصور می‌شود و انگ‌های مختلفی به آن زده می‌شود در حالی که تنها خواسته زنان برابری است و این امری است که چندان از جانب مسئولین به آن پرداخته نشده است.

اکنون به برکت وجود رسانه‌های نوین و اطلاع‌رسانی شاهد کاهش خشونت علیه زنان‌‌، به ویژه خشونت های فیزیکی و خشونت در داخل خانه بوده‌ایم. ازدواج‌های اجباری بسیار کاهش پیدا کرده است. سنت‌هایی که در مناطق کوردستان همچون ختنه زنان وجود داشته است بسیار نادر شده‌اند. ورود زنان به فعالیت‌های اداری و دانشگاه‌ها روز به روز بیشتر شده است و قطعا این تحولات باعث تحول جامعه هم می‌شود. جامعه‌ای که تنها با اراده مردان اداره شود جامعه‌ی کاملی نیست و نواقص بسیاری خواهد داشت.