تاریخ: ۱۴۰۰/۱۱/۹
درمان شرم در رویکرد متمرکز بر هیجان (EFT )
دکتر فریما رضوانی
به گزارش هاژه به نقل از میگنا، شرم می تواند یک هیجان سازگارانه باشد اگر در پاسخ به نقض استانداردها و ارزش های شخصی ضمنی یا آشکار باشد همچنین به خاطر انجام رفتار منحرف، به خاطر از دست دادن کنترل خود در جمع یا به خاطر این که پدر یا مادر بی توجه و بدرفتار بوده اند.
شرم عمومی ترین هیجان و تحت تاثیر واکنش دیگران، در عین حال خصوصی ترین و پنهان ترین هیجان نیز به شمار می رود.
شرم می تواند باعث شود افراد بخواهند خودشان را پنهان کنند و این برخلاف احساس گناه است که باعث می شود افراد عذرخواهی کرده و درصدد اصلاح برآیند. افراد زمانی که کنترلشان را از دست می دهند، شرم را احساس می کنند و وقتی احساس شرم کنند، دوست دارند پنهان شوند و آرزو می کنند که دیده نشوند.
اکثر افراد تمایل دارند از افشای هر چیز پنهان در برابر دیگران (حتی خودمان) جلوگیری کنند. با این حال هر چه بیشتر سعی در حفظ اسرار خود و دیگران داشته باشیم، شرم بیشتری را احساس می کنیم. طبق نظریه روان شناسی تکاملی، شرم در ابتدایی ترین شکل خود، رفتارهای اجتماعی بین گروه ها و انسان های اولیه را کنترل کرده و برای افرادی که به هنجارهای اجتماعی پایبند نبودند، مرزهایی را مشخص می کرده است.
شرم احساسی است که بین تمایلات شخصی و گروهی تعادل برقرار می کند و این احساس زمانی شکل می گیرد که شخص استاندارهای گروهی را رعایت نکند. هر جا که شرم وجود دارد استانداردهایی بود که رعایت نشده است. البته در رویکرد متمرکز بر هیجان به آن شرم سازگارانه و سالم می گویند.
شرم سازگارانه (شرم اولیه)
شرم می تواند یک هیجان سازگارانه باشد اگر در پاسخ به نقض استانداردها و ارزش های شخصی ضمنی یا آشکار باشد (همچنین به خاطر انجام رفتار منحرف، به خاطر از دست دادن کنترل خود در جمع یا به خاطر این که پدر یا مادر بی توجه و بدرفتار بوده اند). در چنین مواردی لازم است احساس آن به رسمیت شناخته شود چرا که این احساس اطلاعات با ارزشی درباره رفتار قابل قبول اجتماعی فراهم می کند که فرد می تواند به عنوان راهنمای رفتارش از آن استفاده کند.
شرم می تواند سازگارانه باشد چرا که از حریم شخصی فرد محافظت می کند. در حالی که همزمان به فرد کمک می کند در ارتباط با جمع بماند. این کار از طریق ممانعت به عمل آوردن از ارتکاب اشتباهات بیش از حد در جمع یا اجتناب از نقض قوانینی که ساختار جامعه را تشکیل می دهند انجام می شود.
این هیجان به فرد اطلاع می دهد که بیش از حد در معرض آسیب است و دیگران از اعمال او پشتیبانی نخواهند کرد و این که فرد یک هنجار اجتماعی بسیار اساسی را نقض کرده است یا این که فرد استاندادها و ارزش هایی را که عمیقا برای او مهم است را نقض کرده است.
شرم سازگارانه به افراد کمک می کند خودشان را با گروه بیگانه ندانند و اگر نادیده گرفته شود باعث می شود فرد بی شرم و بی حیا به نظر برسد. آن را می توان در عمق قلب انسان احساس می کرد و ربط به احساس ارزشمندی دارد. در شرم افراد اغلب می خواهند سرشان را پایین بیندازند و درون زمین فرو بروند، طوری که کسی آنها را نبیند و وقتی ایجاد بشود، افراد هیجاناتشان را به دیگری نشان می دهند، ولی حمایتی دریافت نمی کنند. در روابط هر وقت کاری را برای کسی انجام می دهیم، انتظار داریم جبران و قدردانی شود، اگر آن شخص این کارها را انجام ندهد، احساس شرم تجربه می شود.
 
شرم ناسازگارانه (شرم ثانویه)
شرم به شکل های مختلفی ظاهر می شود که بین آنها شرم درونی شده فراگیرترین است است که در آن آنقدر با فرد بدرفتاری شده است که او احساس بی ارزشی را همواره با خود به همراه دارد. حس بنیادین هسته ای شرم، بی ارزشی یا احساس دوست داشتنی نبودن و دوست داشته نشدن می باشد. اغلب، این احساسات با هیجانات دیگر ظاهری پوشیده می شود.
هیجانات ثانویه همچون احساس ناراحتی، افسردگی، زودرنجی یا ناکامی می باشد، شرم نیز ممکن است با هر کدام از این هیجانات دیده شود. شرم تضعیف کننده لازم است از شرمی که به فرد اطلاع رسانی می کند که اشتباهی مرتکب شده است متمایز شود. شرم ناسالم به فرد می گوید که اساسا دارای نقض و اشکال هست و کل هویت فرد را در بر می گیرد، این شرم متفاوت با شرم سالم است که فرد از زیر پا گذاشتن یا نقض یک هنجار اجتماعی یا ناشی از احساس تقصیر به خاطر اقدامی که فرد احساس می کند در مورد آن می تواند کاری انجام دهد، است.
 
چگونه می توان شرم ناسالم را از سالم تشخیص داد؟
وقتی فرد احساس تقصیر یا شرم سالم را احساس می کند، ممکن است چنین احساسی داشته باشد: "من می توانم عمل خودم را تصحیح کنم" در حالی که احساس شرم اولیه ناسالم حالتی است که در آن فرد احساس می کند کل وجودش بد است و ممکن است باعث شود فرد این احساس ناخوشایند را به تمامیت خویش تعمیم دهد.
در این نوع از شرم، افراد ممکن است احساس تحقیر شدن، کثیف بودن و بی ارزشی کنند، این احساسات اغلب از یک پیشینه شرمساری می آید و بخشی از درک اولیه فرد از خودش به عنوان بی ارزش، پست و دوست نداشتنی می باشد. افرادی که شرم ناسازگارانه را تجربه می کنند، ممکن است با رفتارهای دیگری بخواهند آن را پوشش دهند، مثلا با شنیدن کوچک ترین اظهار نظر منفی دیگران به شدت عصبانی می شوند و کنترلشان را از دست می دهند.
چنانچه پیشینه طولانی برخورد بد داشته باشند و حمایت لازم را دریافت نکرده باشند، ممکن است به این باور برسند که بی ارزش هستند. انگاری "خود" فرد دارای نقض است.رفتار کردن با فرد به عنوان "کثیف" باعث می شود او حقیقتا احساس کند که کثیف است و این کثافت به "خود" بچسبد.
درمان شرم در رویکرد متمرکز بر هیجان
وقتی افراد به خاطر احساسی که دارند شرم را تجربه می کنند، این شرم اغلب مربوط به ناتوانی آنها در پذیرفتن احساس ضعف یا آسیب پذیری شان است. این حالت متفاوت از احساس شرم هسته ای است، از این جهت که در این نوع شرم پوشش دهنده، افراد به خاطر احساسی که دارند شرم را تجربه می کنند.
یک موقعیت را شناسایی کنید که اخیرا" در آن احساس بی ارزشی کرده یا عمیقا شرمنده و خجالت زده شده اید، چه اتفاقی افتاد که باعث شد شما چنین احساسی کنید؟
احساس تان را شناسایی کنید. واژه ای را پیدا کنید که مناسب آن احساس است.
در بدن تان چه احساسی دارید؟ این احساس را در قالب واژگان بیان کنید.
اکنون صدای منفی در سرتان مرتبط با این احساس را بیان کنید. شما در مورد خودتان چه باورهایی دارید یا معقتقدید دیگران چه فکری در مورد شما می کنند و چه احساسی نسبت به شما دارند؟ آنها را یادداشت کنید.
اگر این احساس باعث می شود شما بخواهید به نحوی خاص حرکت کنید یا عملی انجام دهید، این کار را بکنید. آیا می خواهید چشم تان را به زمین بدوزید؟ یا پایین را نگاه کنید؟ اجازه دهید این احساس خودش را در بدن تان اظهار کند.
شناسایی کنید که چه چیزی نیاز داشتیدو. به خودتان بگویید: "من این شایستگی را داشتم که این نیازم برآورده شود".
در نهایت با در نظر گرفتن این که شما شایسته این بوده اید که نیازتان برآورده شود، اکنون احساس تان را شناسایی کنید و در تصور خود، کسی که در این مسئله مدافع شما است را همراه خود بیاورید، از آن فرد بخواهید آنچه در موقعیت نیاز داشتید مثل حمایت، محافظت و آرامش را به شما بدهد.