تاریخ: ۱۴۰۱/۳/۲۹
زمزمه‌های یک درگیری جدید؛ جنگ به تایوان خواهد رسید؟
 

 

به گزارش هاژه به نقل از نشنال اینترست، بین جنگ در اوکراین و تهاجم احتمالی چین به تایوان، شباهت‌هایی وجود دارد. در حالی که موقعیت دو کشور از بسیاری جهات متفاوت است هر دو کشور خارج از یک دستگاه امنیتی جمعی مانند ناتو قرار دارند و هر دو با تهدیدات وجودی ناشی از همسایگان بسیار بزرگتر و متخاصم روبرو هستند. هر دو ارتش اوکراین و تایوان فاقد سلاح هسته‌ای هستند و در شرایطی که تسلیحات متعارف قادر به پاسخگویی نباشند چاره‌ای جز به راه انداختن جنگ نامتقارن ندارند.

طی پنج سال گذشته، تایوان به دنبال اتخاذ یک استراتژی دفاعی بوده است که بر جنگ نامتقارن تاکید دارد. در سال ۲۰۱۷ میلادی تایوان مفهوم دفاع کلی (ODC) را معرفی کرد که اولویت‌های تدارکات تایوان و مسیری برای اصلاحات ساختاری را بیان می‌کرد. مفهوم دفاع کلی از حمایت افرادی در سطوح بالا از جمله "تسای اینگ ون" رئیس جمهور تایوان و هیئت رهبری وزارت دفاع ایالات متحده برخوردار شد. با این وجود، مانند همه اصلاحات عمده این تلاش با مخالفت گروه‌های ذینفع ریشه دار و ژنرال‌هایی مواجه شد که مفهوم دفاع کلی را بیش از حد متکی به مداخله آمریکا می‌دانستند. امروز مشخص نیست که آیا تایوان به پیروی از مفهوم دفاع کلی ادامه می‌دهد یا خیر.

وزارت دفاع ملی تایوان مدعی شده که هنوز پایبند به مفهوم دفاع کلی است، اما هیچ کس در تایوان یا واشنگتن متقاعد نشده است که چنین باشد. در حالی که تایوان هنوز تعدادی از قابلیت‌های جدید تسلیحات نامتقارن را دنبال می‌کند به نظر نمی‌رسد هیچ کس مطمئن باشد که استراتژی دفاعی تایوان چیست و راه پیش رو برای همکاری امنیتی ایالات متحده و تایوان چگونه است. در واقع، ارتش تایوان یک استراتژی ابهام دارد.

در صورت حل نشدن این موضوع سردرگمی در مورد استراتژی تایوان می‌تواند بین ایالات متحده و تایوان شکاف ایجاد کند. در حالی که این تصور وجود دارد که روابط دوجانبه احتمالا در بهترین سطح در چند دهه اخیر بوده واقعیت آن است که به نظر می‌رسد روابط در حال بدتر شدن است. علائمی شامل صدا‌های فزاینده‌ای در ایالات متحده وجود دارند که از تایوان می‌خواهند تسلیحات خاصی خریداری کرده و برای آن کشور شرط و شروط تعیین می‌کنند و تلاش برای قانونگذاری در این باره که تایوان مجاز است چه سلاح‌هایی را خریداری کند و یا نکند وجود دارد. علاوه بر این، طرحی مطرح شده در کنگره ادعا کرده است که افزایش نیرو در تایوان از "اولویت بندی نادرست" رنج می‌برد.

 
 
 

از زمان روی کار آمدن "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا دولت او فروش چندین سامانه تسلیحاتی به تایوان را رد کرده یا به تعویق انداخته است. برای مثال، اولین فروش تسلیحاتی مورد تایید دولت به تایوان تعدادی از توپخانه‌های هویتزر‌های خودکششی M۱۰۹A۶ در آگوست ۲۰۲۱ میلادی بود. طبق گزارش ها، تا ماه مه ۲۰۲۲ میلادی فروش آن دست کم سه سال به تعویق افتاده است. به همین ترتیب، با تصویب در جولای ۲۰۱۹ میلادی تحویل موشک‌های دفاع هوایی استینگر قابل حمل توسط انسان نیز به تعویق افتاده است. در مارس ۲۰۲۲ میلادی وزارت امور خارجه ایالات متحده نامه‌ای به تایوان ارسال کرد که در آن توضیح داده بود که چرا این کشور درخواست تایوان برای خرید بالگرد‌های جنگی ضد زیردریایی MH-۶۰R را نادیده گرفته است: ناسازگاری سیستم با تعریف از قابلیت‌های نامتقارن برای تایوان. به نظر می‌رسد خرید هواپیمای هشدار اولیه E-۲D توسط تایوان به سرنوشت مشابهی دچار شده است.

بی اعتمادی واشنگتن به تایوان و دستورات و تعیین شروط بیش از حد در زمینه خرید می‌تواند به روابط دوجانبه دو کشور آسیب برساند. ارتش تایوان پیش‌تر خیانت را تجربه کرده است از جمله خروج نیرو‌های ایالات متحده از تایوان پس از عدم برسمیت شناختن جمهوری چین (نام رسمی تایوان) در سال ۱۹۷۹ میلادی. رویکرد فعلی ایالات متحده می‌تواند شکاف بین ارتش دو کشور را عمیق‌تر سازد که در تعقیب هدف مشترک بازدارندگی و در صورت لزوم شکست دادن تلاش ارتش آزادیبخش خلق چین برای الحاق تایوان نتیجه معکوس خواهد داشت. در عوض این که "سنگ بنایی محکم" ایجاد شود به نظر می‌رسد که روابط دفاعی ایالات متحده و تایوان در حال بدتر شدن است. چه شد که تایوان در ابتدا مفهوم دفاع کلی را پذیرفت و سپس از آن دور شد؟

مفهوم دفاع کلی، صرف نظر از محاسن یا کاستی‌های آن به عنوان زبان مشترک بین ایالات متحده و تایوان عمل کرد. این یک طرح اصلاحی و اولویت بندی تدارکاتی بود که به وضوح تعریف شده بود و بیان می‌کرد تایوان به ایجاد نیروی متوازن‌تر از نظر قابلیت‌های متعارف و نامتقارن نیاز دارد. واشنگتن و تایوان هر دو مفهوم دفاع ملی را درک کردند و با آن موافقت نمودند و از آن به عنوان یک بستر ارتباطی برای حفظ وضعیت موجود استفاده کردند: وجود دو دولت قانونی در دو طرف تنگه تایوان. مفهوم دفاع کلی به دنبال ایجاد یک گروه کاری مشترک بین ایالات متحده و تایوان بود که تبادلات بیش‌تر در سطوح ارشد و کاری از جمله شبیه سازی‌ها و تمرین‌های احتمالی مشترک و راهنمایی در زمینه‌های کلیدی مانند تجدید ساختار نیرو، اصلاحات دکترینال، پشتیبانی لجستیکی و تاکتیک‌های عملیاتی را تشویق کند.

چنین پلتفرمی می‌تواند مشارکت بیشتر را ممکن سازد و پایه‌های مدیریت اتحاد را ایجاد نماید که بخش بزرگی از آن بحث و تفویض نقش‌ها و ماموریت‌ها در سناریو‌های مختلف خواهد بود. متاسفانه این موضوع دیگر جای تاکید نیست. مفهوم دفاع کلی گامی جسورانه و رو به جلو بود، اما بدون تعهد آمریکا به مداخله در صورت شکست بازدارندگی تایوان باید به تنهایی آماده دفاع از خود در همه سناریو‌ها باشد.

تایوان با دو دسته تهدید از سوی حزب کمونیست چین مواجه است: اجبار و تهاجم. اجبار که معمولا به عنوان عملیات منطقه خاکستری نامیده می‌شود در حال حاضر رخ می‌دهد. در سطحی پایین‌تر از آستانه درگیری نظامی، پکن یک کارزار قهری چند وجهی را علیه تایوان به راه انداخته که شامل تشدید هجوم هواپیما‌ها و کشتی‌های دریایی ارتش آزادیبخش خلق چین به منطقه شناسایی دفاع هوایی تایوان و نزدیک آب‌های سرزمینی آن است. حزب کمونیست چین از ممنوعیت‌های واردات و گردشگری برای وارد ساختن درد به اقتصاد تایوان استفاده کرده و افزایش شدید حملات سایبری و کارزار‌های اطلاعات نادرست را با هدف دستکاری قلوب و اذهان جامعه تایوان ترتیب داده است.

 
 
 

در هفته‌های اخیر، درگیری در اوکراین تاکیدی بر این واقعیت تلخ بوده که اجبار ممکن است بسیار بدتر شود و سناریوی تهاجم همان چیزی است که یک تهدید وجودی به شمار می‌رود. برای حزب کمونیست چین الحاق تایوان در "جوان‌سازی بزرگ ملت چین" نقش اساسی دارد. این موضوع تازه‌ای نیست: نابود کردن دولت تایوان و اشغال آن منطقه ماموریت اصلی ارتش آزادیبخش خلق چین برای چندین دهه بوده است. اگر اجبار نتواند باعث تسلیم شدن شود حزب کمونیست چین می‌تواند یک تهاجم تمام عیار را برای اشغال تایوان آغاز کند. به جز نابودی هسته‌ای این خطرناک‌ترین سناریو برای تایوان است. با این وجود، ارتش تایوان مسلما آمادگی کم تری برای تهاجم نسبت به مقابله با اجبار دارد و هر دو تهدید در حال بدتر شدن هستند.

رشد اقتصادی سریع چین به پکن این امکان را داده است که سرمایه گذاری هنگفتی را برای تقویت نظامی گسترده انجام دهد. پس از سال‌ها سرمایه گذاری، امروز ارتش آزادیبخش خلق چین از مزیت کیفی و کمی رو به رشدی نسبت به ارتش تایوان برخوردار است. جمعیت چین شصت برابر بیش‌تر از تایوان است و نظام تمامیت خواه پکن به آن اجازه می‌دهد منابع خصوصی را برای پیشبرد اهداف نظامی مورد بهره برداری قرار دهد. با توجه به این نابرابری در توانایی واقعی و پنهان غیر قابل تصور است که تایوان بتواند مستقیما این عدم تعادل را جبران کند.

همان طور که دریاسالار "فیلیپ دیویدسون" فرمانده سابق فرماندهی هند و اقیانوس آرام ایالات متحده در برابر کنگره شهادت داد تا سال ۲۰۲۷ میلادی ارتش چین می‌تواند با موفقیت به تایوان حمله کند. به گفته "چیو کو-چنگ" وزیر دفاع تایوان ارتش آزادیبخش خلق چین می‌تواند در موقعیت بهینه‌ای برای حمله در سال ۲۰۲۵ میلادی قرار گیرد مگر آن که ایالات متحده قصد دفاع واقعی از تایوان را داشته باشد. چگونگی تخصیص موثر منابع مادی و زمانی محدود یک مسئله کلیدی است.

به این دلیل، مفهوم دفاع کلی در وهله نخست بر روی سناریوی تهاجم متمرکز شد. این یک استراتژی بود برای آن که چگونه تایوان باید به طور موثر منابع محدودی را برای دفاع از خود تخصیص دهد و از آسیب پذیری‌های ارتش آزادیبخش خلق چین به نفع خود بهره برداری کند که امکان موفقیت پکن را با تردید مواجه سازد. مفهوم دفاع کلی به دنبال ادغام افزایش نیرو به طور مستقیم با مفهوم عملیات خود بود. این قانون تصریح می‌کرد که سیستم‌های تسلیحاتی بزرگ و گران قیمت می‌توانند در زمان صلح در برابر اجبار موثر باشند، اما تسلیحات نامتقارن در طول جنگ حیاتی خواهند بود.

عدم تقارن، نسبی است و از آنجایی که دیدگاه‌ها و شرایط می‌توانند بسیار متفاوت باشند تعریف آن ضروری به نظر می‌رسد. مفهوم دفاع کلی قابلیت‌های دفاعی نامتقارن را برای تایوان به عنوان متحرک، انعطاف پذیر، کشنده، مقرون به صرفه، متعدد و قابل بقا تعریف کرد. از آنجایی که تایوان از لحاظ تاریخی در مقایسه با پلتفرم‌های معمولی روی چنین قابلیت‌های نامتقارنی سرمایه گذاری کمتری کرده است مفهوم دفاع کلی خواستار تاکید بیشتر بر روی اولی شد. اما مهم‌تر از همه آن که سرمایه گذاری‌های نظامی یک انتخاب دوتایی در نظر گرفته نشد. برنامه ریزان در وزارت دفاع ملی تایوان معتقدند که به ترکیبی از قابلیت‌های متعارف و نامتقارن نیاز دارند. در غیاب ترتیبات امنیتی مطمئن با ایالات متحده، هر دو نوع سیستم برای تایوان مهم هستند.

 
 
 
 

معماران دفاعی تایوان یک حمله از سوی ارتش آزادیبخش خلق چین را تصور می‌کنند که با حملات موشکی ویرانگر و سپس یک تهاجم همه جانبه آبی - خاکی آغاز می‌شود. آنان پیش بینی می‌کنند که این می‌تواند بدون توجه به میزان مجازاتی که تایوان می‌تواند برای اهدافی در چین اعمال کند رخ دهد حملات متقابل علیه گره‌های نظامی حیاتی (مانند بنادر چین) به طور ضمنی در نظر گرفته می‌شود، زیرا عقب نشینی در حالی که ارتش آزادیبخش خلق چین ناوگان تهاجمی خود را بسیج و بارگیری می‌کند اشتباهی استراتژیک و عملیاتی است. با این وجود، پس از زمان آغاز جنگ ممکن است ذخایر موشک‌های دوربرد تایوان ظرف مدت چند روز به پایان رسد و دست چین باز شود تا بهترین زمان، مکان و روش را برای راه‌اندازی کارزار فرود آبی - خاکی خود انتخاب کند.

واحد‌های تایوانی که از تسلیحات کوتاه برد استفاده می‌کنند می‌توانند در نخستین حملات موشکی مخفی شده و ظرفیت حمله به سکو‌های فرود آبی خاکی را حفظ کنند. آن چه آسیب پذیر‌ترین نقطه ارتش آزادیبخش خلق چین محسوب می‌شود در حمل و نقل و پیاده شدن است. در عصر فناوری موشک‌های هوشمند کشتی‌ها در دریا به اهدافی بزرگ و کُند تبدیل می‌شوند. حملات مشترک تایوان از هوا و دریا با هدف غرق کردن کشتی‌های متجاوز در ساحل متمرکز است. سپس نیرو‌های زمینی می‌توانند واحد‌های سازمان دهی نشده را در سواحل فرود آورند. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود این پیشرفت تهاجم چین را شکست خورده خواهد ساخت. اما اگر طرح تایوانی با شکست همراه شود چه خواهد شد؟

بر کسی پوشیده نیست که نیروی ذخیره تایوان از چالش‌های ساختاری عمیقی رنج می‌برد. افزایش کمیت آموزش امری حیاتی است، اما بدون پرداختن به موضوعاتی مانند ماهیت و کیفیت آموزش، آمادگی و ماموریت ذخیره، مشخص نیست که نیروی ذخیره کاملا اصلاح شده چگونه خواهد بود و تا چه اندازه می‌تواند موثر باشد. گزارش دفاع ملی تایوان که در نوامبر ۲۰۲۱ میلادی منتشر شد فاقد اولویت بندی روشنی است که مفهوم دفاع کلی ارائه کرده است و هم چنین راه‌ها و ابزار‌های دستیابی به حالت‌های نهایی استراتژیک را ندارد. با منابع و زمان محدود، چه چیزی برای دفاع تایوان مهم است و چگونه تایوان به این اهداف دست خواهد یافت؟

در حالی که فروش تسلیحات مهم است مسلما برای تایوان بسیار مهم‌تر است که یک استراتژی دفاعی واضح و مشخص برای مردم‌اش (و برای آمریکایی‌ها) داشته باشد. "سلاح‌های نامتقارن" بدون ادغام مفاهیم عدم تقارن در سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی برای جنگ نامتقارن بی اثر هستند. این همان چیزی است که مفهوم دفاع کلی امیدوار بود به آن دست یابد. با طرح این موضوع که آیا مفهوم دفاع کلی دوباره برقرار می‌شود یا با یک مفهوم جدید جایگزین خواهد شد مصداق وقت تلف کردن است. نمی‌توان زمان را با سوء تفاهم و بحث‌های بی نتیجه تلف کرد. تنها ذینفع سردرگمی و تضعیف روابط دفاعی ایالات متحده و تایوان پکن خواهد بود. در عین حال، واشنگتن باید درک کند که تهاجم آبی - خاکی ارتش آزادیبخش خلق چین تنها یکی از سناریو‌های ممکن است و تلاش‌های تایوان باید همزمان در سرمایه گذاری در حوزه‌های مهم دیگری از جمله آمادگی نظامی و سیاسی برای مقابله با تهدید چین باشد. تمرکز صرف بر روی سناریوی تهاجم اشتباه خواهد بود.