تاریخ: ۱۴۰۱/۴/۲۸
آیا بشریت محکوم به فناست؟

 
 

اگر فکر می‌کنید دنیا محکوم به فنا است و همه چیز در حال سقوط می‌باشد، در اشتباه به سر می‌برید، اما شما در این اشتباه تنها نیستید. رسانه‌ها تمایل دارند بر رویداد‌های جداگانه روزانه تمرکز کنند و توجه کمتری به تحولات آهسته و گسترده‌تری داشته باشند که دنیایی را که ما در آن زندگی می‌کنیم تغییر شکل داده است.

به گزارش هاژه به نقل از یورونیوز، برای روشن شدن موضوع بیایید به برخی از داده‌های واقعی در مورد برخی از مهم‌ترین شاخص‌های رفاه و سلامت نگاه کنیم تا متوجه شویم همه چیز به آن میزانی که رسانه‌ها می‌گویند و ما فکر می‌کنیم بد نیست.

در این گزارش ما از داده‌های «دنیای ما در داده» data from Our World in Data استفاده می‌کنیم که یک نشریه علنی معتبر و شفاف است و از سوی دانشگاه آکسفورد منتشر می‌شود و بر کمّی‌سازی و تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به مشکلات جهانی تمرکز دارد.

 

شاخص‌های رفاه نشان دهنده پیشرفت چشمگیر است

در بسیاری از مهم‌ترین شاخص‌هایی که رفاه ما را مشخص می‌کنند بشریت در وضعیتی بسیار بهتر از همیشه به سر می‌برد. مرگ و میر کودکان، قحطی و فقر در پایین‌ترین حد خود قرار دارد و امید به زندگی در بالاترین حد خود قرار گرفته است. سازمان ملل می‌گوید: «گام‌های مهمی در افزایش امید به زندگی و کاهش برخی از عوامل مرگبار رایج که عامل مرگ و میر کودکان و مادران هستند برداشته شده است. هم چنین، پیشرفت‌های عمده‌ای در افزایش دسترسی به آب سالم و بهداشت، کاهش مالاریا، سل، فلج اطفال و گسترش اچ آی وی و ایدز حاصل شده است».

بیایید به برخی از این اعداد و آن چه در مورد وضعیت بشریت می‌گویند نگاهی بیندازیم.

 

۱-مرگ و میر کودکان به پایین‌ترین حد خود رسیده است

در جمعیت شناسی، مرگ و میر کودکان به مرگ کودکان زیر پنج سال اطلاق می‌شود و امروزه مرگ و میر کودکان کم‌ترین میزانی است که بشر تاکنون تجربه کرده است. در کمتر از سه دهه، این ارقام به میزان بیش از نصف کاهش یافته است و از ۱۲.۵ میلیون در سال ۱۹۹۰ میلادی به ۵.۲ میلیون در سال ۲۰۰۹ میلادی رسیده است.

نویسندگان گزارش مرگ و میر کودکان و نوزادان در «دنیای ما در داده» می‌گویند: «این یک دستاورد بزرگ است که نباید نادیده گرفته شود». البته مرگ هر کودک یک تراژدی است و تعداد بسیار زیادی از کودکان (هنوز ۵.۲ میلیون نفر در سال) به دلیل علل و بیماری‌هایی که می‌دانیم چگونه از آن پیشگیری و درمان کنیم جان خود را از دست می‌دهند.

در واقع، اگر کل سیاره زمین همان نرخ مرگ و میر کودکانی را داشت که اتحادیه اروپا دارد و بهترین منطقه با نرخ ۰.۴ درصد در نظر گرفته می‌شود تنها ۵۴۰ هزار کودک جان‌شان را از دست می‌دادند. با این وجود، بشریت پیشرفت قابل توجهی در این زمینه داشته است.

اگر ارقام امروزی نرخ جهانی مرگ و میر در دهه ۱۸۰۰ میلادی را که حدود ۴۳ درصد بود بازتاب می‌داد سالانه ۶۱ میلیون کودک جان‌شان را از دست می‌دادند یعنی ۱۰ برابر بیش‌تر از تعداد کودکانی که امروز جان‌شان را از دست می‌دهند.

 

 آیا بشریت محکوم به فناست؟
 

۲-زایمان بسیار ایمن‌تر است

امروز مادران بیش‌تر با سرعت بسیار بالاتری نسبت به چند نسل قبل از زایمان جان سالم به در می‌برند. در سال ۲۰۱۵ میلادی تعداد زنانی که هنگام تولد نوزاد جان خود را از دست دادند ۳۰۲۷۰۰ نفر بود. در بیش‌تر نقاط جهان این خطر کم‌تر از ۱ درصد است و در بیش‌تر کشور‌ها حتی بسیار کم‌تر از ۰.۱ درصد می‌باشد.

بیایید این میزان را با سال ۱۸۰۰ میلادی مقایسه کنیم زمانی که در سوئد و فنلاند از هر ۱۰۰ زن تقریبا ۱ نفر هنگام زایمان جان خود را از دست داد. اگر این سناریو هنوز در سراسر جهان واقعیت داشت هر سال حدود ۱.۲۶ میلیون نوزاد مادر خود را در بدو تولد از دست می‌دادند. خوشبختانه امروز وضعیت این گونه نیست.

 

 آیا بشریت محکوم به فناست؟
 

۳-امید به زندگی در یک قرن افزایشی بیش از دو برابر داشته است

امید به زندگی معیاری کلیدی برای ارزیابی سلامت جمعیت است و میانگین سن مرگ در یک جمعیت را به ما می‌گوید.

«مکس روزر» بنیانگذار و ویراستار «دنیای ما در داده» می‌گوید: «در طول ۲۰۰ سال گذشته، مردم در همه کشور‌های جهان به پیشرفت‌های چشمگیری در حوزه سلامت دست یافته‌اند که منجر به افزایش امید به زندگی می‌شود. برآورد‌ها حاکی از آن است که در دنیای پیشا مدرن (قبل از قرن هجدهم) امید به زندگی در تمام مناطق جهان حدود ۳۰ سال بود که شگفت انگیز است، زیرا حتی اجداد شکارچی گردآورنده ما نیز حدود ۳۲.۵ سال عمر کرده‌اند.

با این وجود، از دهه ۱۹۰۰ میلادی به این سو میانگین امید به زندگی جهانی بیش از دو برابر افزایش یافته و سازمان ملل میانگین امید به زندگی جهانی را ۷۲.۶ سال تخمین می‌زند. ما هم چنین برای مدت طولانی‌تری سالم‌تر زندگی می‌کنیم بدان معنی که کیفیت زندگی ما در سالیان پایانی زندگی بهتر شده است».

 

 آیا بشریت محکوم به فناست؟
 

۴-وضعیت فقر چگونه است؟

ما به فقر به عنوان یک شاخص سلامت نگاه می‌کنیم، زیرا فقر یکی از دلایل اصلی بیماری است. داده‌ها به ما نشان می‌دهند در مناطقی که زیر ساخت‌های مراقبت‌های بهداشتی رایگان و در دسترس وجود ندارد نرخ مرگ و میر افزایش می‌یابد.

 

چگونه می‌توان فقر را ارزیابی کرد؟ لزوما یک معادله پیچیده است؟

پژوهشگران «دنیای ما در داده ها» می‌گویند که نگاه کردن به داده‌های ۳۰ یا حتی ۵۰ سال پیش واقعا برای درک تکامل فقر در سراسر جهان کافی نیست.

روزر می‌گوید: «زمانی که تنها در نظر می‌گیریم جهان در طول زندگی ما چگونه بوده است به راحتی می‌توان جهان را ثابت در نظر گرفت بخش‌های ثروتمندتر جهان در اینجا و مناطق فقیرتر در آنجا و به اشتباه به این نتیجه رسید که همیشه وضعیت همین طور بوده است».

او می‌افزاید: «بنابراین، ما باید به حدود ۲۰۰ سال قبل نگاه کنیم قبل از زمانی که شرایط زندگی واقعا به طور چشمگیری تغییر کرد و سپس کاملا روشن می‌شود که جهان اصلا ساکن نیست».

به عنوان یک مرجع و معیار، سازمان ملل متحد «فقر شدید» را به عنوان زندگی با کم‌تر از ۱.۹۰ دلار در روز می‌سنجد.

در سال ۱۸۲۰ میلادی تنها درصد کمی از نخبگان جهان از کیفیت بالای زندگی برخوردار بودند در حالی که سایرین در شرایطی زندگی می‌کردند که امروزه فقر شدید تلقی می‌شود. پس از آن، سهم افراد بسیار فقیر به طور مداوم کاهش یافت. در سال ۱۹۵۰ میلادی دو سوم جهان در فقر شدید زندگی می‌کردند. در سال ۱۹۹۸ میلادی این میزان به ۴۲ درصد جمعیت جهان رسید. در سال ۲۰۱۵ میلادی آخرین سالی که این نشریه علمی داده‌ها را در اختیار داشت سهم جمعیت جهان در فقر شدید به زیر ۱۰ درصد کاهش یافت. این یک دستاورد بزرگ است و شاید بزرگترین دستاورد در طول دو قرن اخیر باشد.

این ارقام به ویژه زمانی قابل توجه است که در نظر بگیریم جمعیت جهان در طول دو قرن گذشته هفت برابر افزایش یافته که خود می‌توانست منجر به کاهش درآمد برای همگان شود و همه را به سوی فقر شدید سوق دهد، اما دقیقا روند برعکس آن رخ داد.

روزر می‌گوید: «اگر رسانه‌ای بخواهد عقب گرد بزرگ فقر را در عناوین خود به تصویر بکشد می‌تواند بگوید تعداد افرادی که در فقر شدید از دیروز به سر می‌برند ۱۳۰ هزار نفر کاهش یافته است. از سال ۱۹۹۰ میلادی به طور میانگین روزانه ۱۳۰۰۰۰ نفر کمتر در فقر شدید زندگی کرده اند».

 

بلایای طبیعی مرگبارتر می‌شوند

از آن جایی که اروپا پس از یک سال با سیل‌های شدید و آتش سوزی‌های بسیار جنگ‌ها مواجه بود به راحتی می‌توان تحت تاثیر رویداد‌های شدید آب و هوایی که در سیاره در حال گرم شدن ما رخ می‌دهد غرق شد.

 

۵-پس تعداد تلفات ناشی از بلایای طبیعی چگونه است؟

در اوایل تا اواسط قرن بیستم تعداد سالانه تلفات ناشی از بلایا زیاد بود و اغلب به بیش از یک میلیون نفر در سال می‌رسید. با این وجود، در دهه‌های اخیر کاهش قابل توجهی در تعداد افرادی که در رویداد‌های غیر قابل پیش بینی جان‌شان را از دست می‌دهند ثبت شده است. «دنیای ما در داده ها» بلایا را به عنوان «کلیه رویداد‌های ژئو فیزیکی، هواشناسی و آب و هوایی از جمله زلزله، فعالیت‌های آتشفشانی، رانش زمین، خشکسالی، آتش سوزی، طوفان و سیل» تعریف می‌کند.

در بخش اعظم سالیان اخیر تعداد تلفات ناشی از بلایا در حال حاضر بین ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار نفر بوده است. در مرگبارترین سال‌ها یعنی سال‌هایی که با زلزله‌های بزرگ یا طوفان‌ها همراه بوده‌اند از اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی تعداد تلفات از ۵۰۰ هزار نفر تجاوز نکرده است.

این ارقام نه به این دلیل کاهش یافته که بلایا کم‌تر شده و یا کم‌تر مخرب بوده بلکه بدان خاطر است که امنیت غذایی بهبود یافته و انعطاف‌پذیری در برابر بلایای دیگر و واکنش‌های ملی و بین المللی بهتر مقابله با آن را آسان‌تر ساخته است.

برخلاف گذشته قحطی‌های امروزی معمولا به جای بلایای طبیعی ناشی از جنگ داخلی و ناآرامی‌های سیاسی است. با به روزرسانی‌های تقریبا فوری در مورد آن چه در جهان رخ می‌دهد دائما به یاد آخرین فاجعه خواهیم افتاد. با این وجود، مهم است که به یاد داشته باشیم این اطلاعات به ما نمایش منصفانه‌ای از چگونگی تلفات ناشی از بلایا در طول زمان را ارائه نمی‌دهند.