تاریخ: ۱۴۰۲/۳/۲۹
عقل منجمد و شورەزار معرفتی/ (بحثی در شکل گیری اراجیف و خزعبلات مدعیان اومانیسم در هنگام سفر حجاج)


یادداشت : عبدالقادر نیازی

 

 


1) : ظاهرا توهم اینکە بتوانیم با یک روش منطقی بە تمام اختلافات عقیدتی و سیاسی مان پایان دهیم انچنان نیز دور از تصور نیست. زیرا انگونە کە لازم است نتوانستەایم مفهوم " تفاوت " و کثرت گرایی را انگونە کە لازم است در اذهانمان بگنجانیم. بەهمین دلیل بنظر میرسد تا زمانیکە نتوانیم مقولە "تفاوت" و دگراندیشی را در خودمان نهادینە کنیم، تصور ارامش و صلح عمومی و باهم بودگیمان توهم و لاطائلاتی بیش نیست. زیرا کلیتی که ظاهرا اسم جامعە را با خود یدک میکشد و ما بصورتی کاملا انتزاعی در ان زندگی میکنیم نە جامعە کە صورتی کاملا مستتر از قبیلە گراییست کە حتی در چارچوب ان نیز عدەای وراج و حرف مفت زن، ازادی و دموکراسی و مالکیت خصوصی دیگران را نە تنها برنمیتابند کە این فقدان و اختگی عقلشان را نیز در فرافکنیهای بی مورد و موهن و توهین امیز نشان میدهند. ازادی اندیشە و حق انتخاب دین از سوی دیگری کە خودی هم هست، برای اینان نە یک حق انسانی و شهروندی کە صرفا تا جایی دارای اعتبار و روایی است کە در راستای وراجیهای انان و عقدەها و غرایز نە حیوانی کە ناانسانی اشان باشد. وجود این تیپ از افراد در جامعە کە هرگونە تفاوت اندیشە و عمل و حقوق و مالکیت خصوصی دیگران را با وراجیهای بی سر و تە مورد اهانت قرار میدهند، جامعە نداشتەامان را نە بصورت مامنی برای ارامش و باهم زیستی کە کاملا برعکس ان تصور میکنند. در واقع موجودیت صرفا بیولوژیکی و نباتی و دور از هر گونە تفکری عقلانی اینان اجتماع و باهم بودگی نیم پختە ما را بالاجبار تبدیل بە نوعی فضای پرتلاطم و غلیظ انتاگونیستی و متخاصمانە کردە کە اکثریت ما را بە این نتیجە رساندە کە اجتماعمان را نه به صورت " باهم بودن" ی که در برگیرنده همه حق و حقوق فردی و انسانی ماست بلکه به این واقعیت مشروط کردەاند که اساسا نە نسبت کە هیچ رابطەای نیز برای این "باهم بودن" متصور نباشیم. برای اینان ما صرفا محصول و محمول یک سری روابط انتزاعی از مبادلە هستیم و صرفا تا جایی برای همدیگر اهمیت داریم کە براورندە نیازهای زیستی اینان باشیم در غیر اینصورت در دایرە حذف و انکار و اهانت قرار میگیریم.

 

2 ) : هر سالە و در ایام اعزام حجاج بە سرزمین وحی، عدەای موهن و وراج و دور از هر گونە کنش و واکنش عقلانی، بە بهانەهای اومانیستی و انیمالیستی کە خود نوعی درگیر شدن در توهمات غلیظ روشنفکری و روشنفکرنماییست، بە بهانە خروج ارز از کشور و صرف ان در راستای اهداف اعراب و عدم پرداخت این مبالغ بە فقرا و ساخت بیمارستان و پل و مدرسە و ... بر اعتقاد و باورهای دینی حجاج میتازند. ساحت نمادین عقل اینان دچار شکافهای عمیق و البتە فقدان ساختی است. بدین معنا کە در ساحت عقل ناقص الخلقە اینان، امکان نمادپردازی معقول وجود ندارد و جای خود را بە توهین و اهانت دادە است. فانتزی نهاد در ساحت موجودیت بیولوژیکی و نباتی اینان هنوز هم بصورت مبتذل خود را نمایان میکند گو اینکە هنوز کرتکس مغزشان مراحل تکامل شخصیتی را پذیرا یا یارا نبودە است. نفس پارانوئیک این تیپ از افراد در سایە همان معرفت نداشتەاشان، بر هر چیزی و هر کاری کە در راستای عقلانیت مکانیکی اشان نباشد میتازد و هیچ حرمتی را برای اعتقاد و باورهای دینی کسی قائل نیست. در واقع ساحت عقل در این نوع از افراد فاقد هر گونە جهش و گسست معرفتی است. زیرا اگر برخلاف این بود باید بە این نکتە واقف میبودند کە در عصر حاضر کە شمەای از وضعیت پست مدرنیسم و جهانی سازی و البتە دموکراتیک و پلورالیزم را با خود دارد، عقلانیت نە قبول اعتقاد و باور دینی دیگران کە حرمت گذاشتن و بە رسمیت شناختن ان است انهم نە از راە اهانت و وراجی بلکە طبق معیارهای انسانی و شرافتمندانە و علمی.


3 ) : طبق ایە 29 سورە مبارکە کهف، ایە 3 سورە انسان و همچنین ایە 256 سورە مبارکە بقرە و ایە 13 سورە حجرات و همچنین کل ایات سورە مبارکە کافرون، و تعداد زیادی روایت از پیامبر(ص)، هر انسانی حق دارد دین خود را بدون اجبار و اکراە و در نهایت ازادی و ارادە خویش انتخاب نماید. اگر چە ازادی انتخاب دین و حتی خود مسالە حج از لطف دولتهای ظاهرا اسلامی و گروههای افراطی و تکفیری با چالشهای جدی گفتمانی و سیاسی روبرو بودە است اما بحث نە بر سر رتوریک سیاسی دولتها و این گروهها کە بر سر یک سری حق و حقوق دینی و شهروندی انسانهاست کە احقاق ان در ساختار اسلام بە رسمیت شناختە شدە اما دخالت دولتها و هر نهاد حکومی در ان از اساس اشتباە است زیرا تنها در ساحت انسانی و فرهنگی و اجتماعی و شهروندی و کاملا دموکراتیک و پلورال باید بە این حق و حقوق انسانها پرداخت. نکتە دیگر ماجرا اینجاست کە دین اسلام همانطور کە انتخاب ازادانە و دور از اکراە دین را طبق ایات مذکور، جزو حقوق همە انسانها قلمداد کردە، بە همان شیوە حق مالکیت شخصی و خصوصی را نیز برای کل انسانها بە رسمیت شناختە است. در این مسالە هیچ شکی نیست اما، با وجود این نیز هنوز هم هستند کسانیکە در عصر انفجار اطلاعات و در قرن بیست و یکم با وراجیها و اراجیف و معرفت سرشار از خزعبلات و دور از وجود هر گونە بنیە عقلی و فرهنگی اشان، و در وضعیتی کە شکل گیری نە چندان محکم جامعە نیز در این شرایط بە شدت ناگوار، نیازمند اتکا بر اشتراکات است نە برجستەسازی تفاوتها، بر اعتقادات دینی این و ان میتازند.


4 ) : پارادوکس معرفتی و عقلی اینان اینجاست کە حجاج و راهیان بە سرزمین وحی را بە بهانە خروج ارز از کشور بە نفع اعراب و همچنین عدم رسیدگی بە وضعیت معیشتی فقرا و تهیدستان و عدم ساخت بیمارستان و پل و مدرسە و امکانات پزشکی و غیرە سرزنش میکنند اما از امارهای تکان دهندە سفرهای تفریحی و گردشگری و البتە جنسی خودشان و همقطارانشان بە ترکیە و انتالیا و امارات و تایلند و مالزی و کشورهای اروپایی و.. سر باز میزنند. اینان اگر کمی از مدت زمانی کە بە وراجی میپردازند کم میکردند و از عقل نداشتەاشان کار و حساب میکشیدند متوجە میشدند کە خروج ارز ناشی از سفرهای تفریحی و گردشگری و توریستی و جنسی بە این کشورها و همچنین امار و ارقام تکان دهندە ورود لوازم ارایشی و بهداشتی و عملهای زیبایی و بوتاکس و مشروبات الکلی کە عموما از راە خروج ارز از کشور صورت میگیرد، طبق امارهای رسمی چندین برابر خروج ارز ناشی از سفر حجاج است. ضمن اینکە قسمت عمدە خروج ارز ناشی از این امور توسط مجاری غیر رسمی وارد کشور میشوند کە ان هم بە شدت شوک اور و چندین برابر امارهای رسمی و حتی هزینەهای حج است.


5 ) : همچنانکە گفتە شد بحث نە بر سر اعتقاد یا عدم ان بە یک دین کە قائل شدن حق مالکیت شخصی و خصوصی و شهروندیست برای همە انسانها با هر اعتقاد و دینی. هر چند بحث بر سر مسائل اقتصادی/اجتماعی اسلام مانند زکات و صدقە و اسقاط و کفارە و فدیە و ... نە مورد نظر این نوشتار است نە در حیطە حوصلە ان اما، بر اساس کدام منطق و عقل، کسی سفرهای تفریحی و جنسی و توریستی بە کشورهای مختلف و خرید مشروبات الکلی و سایر لوازم لوکس را حق خود میداند اما این حق را از پیروان یک دین یا سایر ادیان سلب میکند و بە انها میتازد؟ مگر این کار اینان جز خروج ارز از کشور و سرازیر کردن ان بە جیب بازرگانان و تجار سرمایەداری عنوان دیگری دارد؟ فرضا اگر کسانی کە در طول عمر یکبار بە سفر حج میروند هیچکدام از احکام اقتصادی اسلام از قبیل زکات و صدقە و .. را بجا نیاوردەاند و در مقابل، اینان تمام شعائر انسانی و مبتنی بر انساندوستی را کە روی ان مانور میزنند بجا اوردەاند، پس وجود این همە فقر و فلاکت موجود، ناشی از چیست؟ نبود مدارس باکیفیت و درمانگاە و بیمارستانهای پیشرفتە و سرشار از امکانات پزشکی را با وجود چنین نوع دوستان اومانیستی!!! پای چە کسانی باید نوشت؟ مگر نە اینکە گاف و اراجیف انساندوستی و نوع دوستی اشان گوش عالم را کر کردە؟ کدام یک از اینان بە نفع همان مردمی کە سنگشان را بر سینە میزنند و بە این و ان میتازند، از عیاشی ها و ریخت و پاشهای خود در داخل و خارج از کشور صرفنظر کردەاند؟ با کدام معیار اخلاقی و انسانی و عقلانی هر نوع عیاشی را حق خود میدانند اما بخاطر یک سفر زیارتی کە انهم در صورتیکە شخص، استطاعت مالی و بدنی داشتە باشد در طول عمر فقط یکبار بر او واجب است میتازند؟ جایگاە عقل و درک اجتماعی و فرهنگی اینان چیست و کجاست؟ نبود شاخصها و استانداردهای عقلی و منطقی اینان را از کجا و چە منابعی باید سراغ گرفت؟ بر مبنای کدام اصول اومانیسم و انیمالیسم مورد نظرشان، هر گونە اهانتی بە دیگران را روا میدارند؟ اینان اگر طغیان گر و یاغی نیستند از کجا میدانند کسی کە بە سفر حج میرود زکاتش را نپرداختە یا بە هیچ فقیر و مستمندی کمک نکردە و برای هیچ مرکز پزشکی نیز هیچ هزینەای را تقبل نکردە؟ اینان چگونە بە خود اجازە دادەاند کە در زندگی خصوصی این و ان سرک بکشند؟ چیزی نمیتوان گفت غیر از اینکە اینان ملت را قبیلەای گستردە فرض کردە و تنها فاکتور شکل گیری ان را نیز رابطە خویشاوندی تعیین کردەاند. رابطەای خویشاوندیی کە بر اساس ان ملت و حق و حقوق انسانی و فردی و اجتماعی، نە بر اساس اشتراکات تاریخی بلکە بر اساس فاکتورهایی است کە تنها در راستای توهمات نارسیستیک و شیزوفرنیک اینان باشد. گوارای وجودشان….