
مصر، سرزمین تمدنهای دیرین و فرهنگهای گوناگون، همواره پذیرای مللی از چهار گوشه جهان بوده است. این کشور، با آغوش باز و رویکردی تسامحگرایانه، نه تنها مهاجران را در خود جای داده، بلکه آنان را در تاروپود جامعه خود ادغام کرده است. در این میان، کردها حضوری پررنگ و تأثیرگذار در تاریخ مصر داشتهاند، حضوری که فراتر از یک سکونت ساده، به بخشی جداییناپذیر از هویت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این سرزمین تبدیل شده است. این گزارش تفصیلی، به بررسی عمق و گستره حضور کردها در مصر، با تمرکز ویژه بر نقش صلاحالدین ایوبی و اقدامات او در خصوص جامعه کرد، میپردازد.
ورود کردها به مصر، در قالب فتوحات اسلامی و پس از آن، در دورههای مختلف تاریخی اتفاق افتاد. آنان با گرویدن به اسلام، نقشی کلیدی در گسترش قلمرو اسلامی ایفا کردند. نقطه اوج حضور و تأثیرگذاری کردها در مصر، بیشک با ظهور صلاحالدین یوسف بن ایوب، ملقب به صلاحالدین ایوبی آغاز شد.
صلاحالدین، قهرمان بیبدیل تاریخ اسلام، نه تنها بیتالمقدس را از صلیبیون بازپس گرفت، بلکه سلسلهای قدرتمند به نام ایوبیان را در مصر و شام بنیان نهاد. او که خود از تبار کرد بود، توانست با درایت و هوشمندی، پایههای دولتی مستحکم را پیریزی کند که بیش از یک قرن بر این منطقه حکمرانی کرد. دوران ایوبیان، به ویژه عصر صلاحالدین، نه تنها شاهد شکوفایی نظامی بود، بلکه در حوزههای علمی، فرهنگی و مذهبی نیز به اوج خود رسید.
یکی از مهمترین اقدامات صلاحالدین، بازگرداندن مذهب تسنن شافعی به عنوان مذهب رسمی مصر بود. پیش از او، فاطمیان، بر مصر حاکم بودند و صلاحالدین با تکیه بر علمای سنی، پایههای فکری و مذهبی دولت خود را مستحکم کرد. این تغییر مذهبی، پیامدهای عمیقی برای جامعه مصر داشت و به تقویت مدارس و حوزههای علمیه سنی مذهب انجامید.
صلاحالدین همچنین توجه ویژهای به توسعه برنامههای آموزشی در الازهر داشت. الازهر که در ابتدا توسط فاطمیان تأسیس شده بود، در دوران ایوبیان به کانون علمی و فرهنگی جهان اسلام تبدیل شد. صلاحالدین با حمایت همهجانبه از علما و طلاب، ساخت مدارس، حوزههای علمیه، خانقاهها و رباطهای فراوان، رونق بیسابقهای به فعالیتهای علمی و آموزشی بخشید. از نقاط دوردست عالم اسلامی، از جمله یمن، حجاز، افغانستان، هند، شام، سودان، حبشه، عراق، چین و البته کردستان، طلاب و علمای بسیاری به مصر و جامع الازهر سرازیر میشدند. سیاستهای فرهنگی الازهر نیز به گونهای بود که بدون ملاحظه قومیت و نژاد، پذیرای همه بود، که این امر به شکلگیری رواقهایی خاص برای طلاب از سرزمینهای مختلف انجامید.
رواق الأکراد نمادی از جایگاه کردها در الازهر
رواق الأکراد در جامع الازهر شریف، نمونهای بارز از جایگاه و اهمیت جامعه کرد در تاریخ علمی و مذهبی مصر است. این رواق که به طور خاص به طلاب کرد اختصاص داشت، نشاندهنده عمق توجه ایوبیان و به ویژه صلاحالدین به جامعه کرد و نقش آنان در پیشرفت علمی و فرهنگی بود. الازهر از همان آغاز تأسیس خود، محلی برای تبادل دانش و فرهنگ بوده است و وجود رواقهای گوناگون برای اقوام مختلف، از جمله کردها، نشاندهنده ماهیت بینالمللی و فراگیر این مرکز علمی است.
در دوران خلافت العزیز بالله بن المُعِز (۳۶۵-۳۸۷ هجری) و وزارت ابوالفرج یعقوب بن کِلَّس، توجه ویژهای به رشد مسائل علمی و تأسیس و تقویت الازهر شد. این وزیر که خود دانشمند و نویسنده چند کتاب بود، با درخواست از خلیفه، برای سی و هفت نفر از فقها مقرری تعیین کرد و ایشان را در خانههای مجاور الازهر سکنی داد. این اقدامات، بعدها در دوران ایوبیان و به ویژه صلاحالدین، به شکلی گستردهتر ادامه یافت. حمایت از علما، فراهم آوردن امکانات رفاهی و ایجاد فضایی مناسب برای تحصیل و پژوهش، از جمله عواملی بود که الازهر را به قطب علمی جهان اسلام تبدیل کرد. در این میان، طلاب کرد نیز از این امکانات بهرهمند میشدند و با حضور فعال خود در حلقههای درسی و علمی، به غنای دانش در الازهر کمک میکردند.
میراث صلاحالدین فراتر از جنگ و فتوحات
صلاحالدین ایوبی، تنها یک فرمانده نظامی برجسته نبود. او یک دولتمرد تمامعیار بود که به توسعه فرهنگی و علمی نیز اهمیت میداد. اقدامات او در مصر، فراتر از مقابله با صلیبیون و بازپسگیری بیتالمقدس بود. او با سیاستهای هوشمندانه خود، پایههای تمدنی جدید را در مصر پیریزی کرد که اثرات آن تا قرنها بعد نیز پابرجا ماند. تقویت اهل علم، ساختن رباطها و قلعههای فراوان، و حمایت از مدارس و حوزههای علمیه، همگی بخشی از دیدگاه کلان صلاحالدین برای ساختن جامعهای مرفه و متمدن بود.
حضور و فعالیت کردهای بسیاری در دربار و دستگاه دولتی ایوبیان، نشاندهنده اعتماد صلاحالدین به همتباران خود و همچنین توانمندیهای جامعه کرد بود. بسیاری از فرماندهان نظامی، مدیران و مسئولان، ادبا، شعرا و فقها در دوران ایوبیان از اصالت کردی برخوردار بودند و نقش مهمی در اداره امور کشور ایفا میکردند. این امر نه تنها به استحکام حکومت ایوبیان کمک کرد، بلکه به جامعه کرد نیز فرصت داد تا استعدادهای خود را در عرصههای مختلف بروز دهند.
امروزه گاهی این پرسش مطرح میشود که چرا سلطان صلاحالدین ایوبی، با وجود تبار کُردی خود، اقدام خاصی برای کردها انجام نداد؟ این انتقاد، از منظر دغدغههای معاصر و مفهوم دولت-ملت در قرون اخیر مطرح میشود، اما برای درک صحیح آن، باید به بستر تاریخی و فرهنگی آن زمان بازگشت.
در قرون وسطی، مفهوم "دولت-ملت" به شکل امروزی آن که بر اساس هویت قومی و زبانی تعریف میشود، وجود نداشت. وفاداریها عمدتاً بر پایه دین (امت اسلامی)، سلسله حکومتی و وفاداری به یک خلیفه یا سلطان شکل میگرفت. صلاحالدین نیز خود را یک فرمانده مسلمان میدانست که در راه اعتلای اسلام و مقابله با دشمنان آن (صلیبیون) تلاش میکرد.
در آن مقطع تاریخی جهان اسلام با تهدید بزرگ صلیبیون مواجه بود. لذا صلاحالدین با اتحاد نیروهای مسلمان و دفع خطر صلیبیون از سرزمینهای اسلامی، به ویژه بیتالمقدس در تلاش بود. صلاحالدین به خوبی میدانست که برای مقابله با دشمنی به بزرگی صلیبیون، نیاز به یکپارچگی و قدرت متمرکز دارد.
صلاحالدین امپراتوری ایوبی را بنیان نهاد که شامل اقوام مختلفی از جمله عرب، کُرد، ترک، و مصری بود. او به شایستهسالاری اهمیت میداد و از افراد لایق، صرفنظر از قومیتشان، در مناصب مهم استفاده میکرد. حضور گسترده کُردها در ارتش و دستگاه اداری ایوبیان، نشانهای از این اعتماد و مشارکت بود.
در دوران ایوبیان، کُردها فرصتهای بیشماری برای رشد و شکوفایی یافتند. بسیاری از آنان به مناصب عالی نظامی، اداری، علمی و فرهنگی دست یافتند.
صلاحالدین ایوبی، شخصیتی بود که در بستر زمان و مکان خود عمل میکرد. انتظار از او برای اقدام بر اساس مفاهیم مدرن ناسیونالیسم و دولت-ملت، نادیده گرفتن واقعیتهای تاریخی و اولویتهای استراتژیک آن دوره است. او دولتی قدرتمند و فراگیر بنیان نهاد که کُردها در آن جایگاه والایی داشتند و به واسطه حضور فعال در آن، به شکوفایی و تأثیرگذاری گستردهای دست یافتند.
کردهای مصر در دوران جدید
امروزه نیز بسیاری از کردها در مصر زندگی میکنند و در مناطق مختلفی از اسکندریه در شمال تا آسوان در جنوب پراکندهاند. نام برخی از روستاها و مناطق در مصر، مانند «کفرالاکراد»، «منیه الکردی»، و «قریه الکردی» در نزدیک اسیوط، و «الکردی» در استان دقهلیه، خود گواه حضور ریشهدار و تاریخی کردها در این سرزمین است. این نامها نه تنها نشاندهنده سکونت کردها در این مناطق است، بلکه به نوعی یادآور هویت و اصالت کردی آنان در حافظه جمعی مصر هستند.
با وجود اینکه بسیاری از کردها در جامعه مصر ذوب شدهاند و تنها نام خانوادگیشان اصالت کردی آنها را نشان میدهد، اما بسیاری از آنان همچنان به اصالت خود پایبند هستند. در محله شبرا در قاهره، تشکلی به نام «الجمعیه الکردیه» توسط کردهای صعید مصر تأسیس شده که نشاندهنده حفظ هویت جمعی و تلاش برای همبستگی در میان این جامعه است.

خانوادههای مشهور کرد در مصر در طول تاریخ، مناصب برجستهای در حوزههای مختلف از جمله قضاوت، وکالت، روزنامهنگاری، مدیریت و هنر داشتهاند. از جمله این خانوادهها میتوان به "تیمور پاشا"، "بدرخان"، "اورفلی"، "زازا"، "الکردی"، "وانلی،" "عونی"، "خورشید" و "آغا" اشاره کرد. شخصیتهای برجستهای همچون احمد شوقی (شاعر مشهور)، محمد عبده (امام اصلاحطلب)، قاسم امین (نویسنده و متفکر)، عباس محمود عقاد (نویسنده و ادیب)، شیخ عبدالباسط عبدالصمد (قاری مشهور قرآن)، سعاد حسنی و نجات الصغیره (هنرمندان برجسته)، و محمد علی عونی (محقق و مترجم شرفنامه بدلیسی به عربی) و دخترش دُریّه عونی (روزنامهنگار و نویسنده کتاب "الأکرادُ فی مصرَ عِبرَ العُصُورِ")، همگی ریشههای کردی داشتهاند و نقش مهمی در شکوفایی فرهنگ و هنر مصر ایفا کردهاند. حتی نام منطقه وسیعی در قاهره به نام "زمالک"، ریشهای کردی دارد و به معنای "کاخ تابستانی پادشاهان" است. گفته میشود که این مکان در دوران حکومت ایوبیان بر مصر، تفرجگاه تابستانی حاکمان بوده، که نشاندهنده نفوذ فرهنگی کردها حتی در نامگذاری مناطق پایتخت مصر است.
از رادیو قاهره تا هویت معاصر
فراتر از ابعاد فرهنگی، حضور کردها در مصر جنبههای سیاسی نیز داشته است. در دوران ریاست جمهوری جمال عبدالناصر، با اوجگیری موج ملیگرایی، مصر به مسئله کردها در هر دو سطح سیاسی و فرهنگی علاقهمند شد. در سال ۱۹۵۷، یک ایستگاه رادیویی مصری از قاهره به زبان کردی شروع به پخش برنامه کرد. این رادیو که به پخش برنامههای ادبی، شعر و موسیقی کردی میپرداخت، با واکنشهای تندی از سوی دولت ترکیه مواجه شد، اما عبدالناصر با هوشمندی، به پخش آن ادامه داد و رادیو کردی تا سال ۱۹۶۸ به فعالیت خود ادامه داد. اگرچه دلایل توقف فعالیت آن پس از مرگ عبدالناصر سیاسی بود، اما این رویداد نشاندهنده عمق ارتباطات فرهنگی و سیاسی میان مصر و کردها بود. رادیو کردی در کنار اولین روزنامه کردی به نام «کردستان» که در قاهره منتشر شد، به حفظ و گسترش فرهنگ کردی در مصر کمک شایانی کرد.
این اقدامات نشاندهنده احترام و توجه مصر به تنوع فرهنگی و قومیتی بود. با وجود اینکه بسیاری از کردهای مقیم مصر، در جامعه این کشور ادغام شده و حتی زبان مادری خود را فراموش کردهاند، اما ریشههای کردی آنان همچنان در حافظه جمعی مصر و در میان خانوادههای کرد باقی مانده است. این ادغام، به معنای نادیده گرفتن هویت کردی نیست، بلکه به معنای غنیسازی فرهنگ مصر با عناصر کردی است.
حضور کردها در مصر، روایتی از همزیستی، نفوذ متقابل و مشارکت فعال در ساخت تمدن است. از دوران فتوحات اسلامی و به ویژه عصر صلاحالدین ایوبی تا به امروز، کردها نه تنها بخشی از جمعیت مصر بودهاند، بلکه در سطوح مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نقشهای کلیدی ایفا کردهاند. از قهرمانان نظامی همچون صلاحالدین ایوبی تا چهرههای برجسته ادبی و هنری، میراث کردی در مصر به شکلی انکارناپذیر در تاروپود این سرزمین بافته شده است.
مصر، به دلیل گستردگی و پذیرندگیاش، به ظرفی بدل شده که در آن فرهنگها و مردمان مختلف در کنار یکدیگر رشد کرده و به غنای یکدیگر افزودهاند. کردها در این دیگ ذوب فرهنگی، هویت خود را حفظ کرده و در عین حال، به توسعه و پیشرفت مصر نیز کمک شایانی کردهاند. این تاریخ غنی و پیوندهای عمیق، نه تنها برای کردها، بلکه برای اعراب و مسلمانان نیز مایه افتخار است.
کردهای مصر با حفظ اصالت خود و در عین حال انطباق با فرهنگ و جامعه مصری، نمونهای درخشان از پویایی فرهنگی و تأثیرگذاری متقابل اقوام در طول تاریخ را به نمایش گذاشتهاند. این حضور میراثی زنده و پویا است که همچنان به غنای "امالدنیا" میافزاید.