تاریخ: ۱۴۰۴/۵/۲۸
روایت افتخار در بسکتبال بانوان ایران
احمد عبدالحکیمی

مصاحبه با سروه ضرغامیان سرمربی کورد تیم ملی بسکتبال دختران زیر ۱۶ سال ایران که مردادماه امسال این تیم را برای اولین بار به قهرمانی غرب آسیا رساند.

 

سروه ضرغامیان، متولد ۲۰ شهریور ۱۳۵۸ در سنندج، از مربیان برجسته بسکتبال بانوان ایران است. او دارای مدرک کارشناسی مهندسی علوم و صنایع غذایی، کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی با گرایش بازاریابی ورزشی است و در حال حاضر دانشجوی دکتری مدیریت است.

ضرغامیان با در اختیار داشتن مدارک مربیگری و داوری ملی و بین‌المللی، از جمله مربیگری درجه ۱ و مدرسی مربیگری بسکتبال، مربیگری فیبا (Coach FIBA)  و داوری درجه ۲، بیش از دو دهه در عرصه مربیگری فعالیت داشته است. او هدایت تیم‌های شاخصی چون شهرداری سنندج، خانه آفتاب، خانه بسکتبال کردستان، شیدای کردستان، تیروژ حیات، بانوان شهر گرگان و تیم ملی دختران زیر ۱۶ سال ایران را بر عهده داشته و هم‌زمان به تدریس واحدهای درسی بسکتبال در دانشگاه‌های کردستان و پیام نور پرداخته است. همچنین او برای فصل پیش‌رو هدایت تیم بانوان پالایش نفت آبادان را برعهده گرفته است و امسال به عنوان سرمربی روی نیمکت این تیم خواهد نشست.

کارنامه ورزشی او سرشار از افتخارات ملی و بین‌المللی است؛ از جمله:

قهرمانی سوپرلیگ کشور با باشگاه تیروژ حیات کردستان (۱۴۰۱)

قهرمانی غرب آسیا و نایب‌قهرمانی آسیا در سطح B با تیم ملی دختران زیر ۱۶ سال ایران (۱۴۰۴ و ۱۴۰۲)

قهرمانی سوپرلیگ B کشور با خانه بسکتبال کردستان (۱۳۹۵)

قهرمانی لیگ دسته یک کشور با باشگاه تیروژ کردستان (۱۳۹۶) و خانه بسکتبال کردستان (۱۳۹۷)

نایب‌قهرمانی لیگ دسته یک کشور با شیدای کردستان (۱۴۰۰)

قهرمانی لیگ دسته یک کشور با شهرداری سنندج (۱۳۹۲) و نایب‌قهرمانی سوپرلیگ B همان تیم (۱۳۹۳)

عناوین متعدد در رده‌های سنی نونهالان، نوجوانان و امید، از جمله قهرمانی کشور در رده نونهالان (۱۳۹۴)، نایب‌قهرمانی نوجوانان کشور (۱۳۹۴) و سومی امیدهای کشور (۱۳۹۴)

موفقیت‌های دانشگاهی، از جمله قهرمانی و سومی مسابقات دانشگاه‌های فنی و حرفه‌ای و نایب‌قهرمانی دانشگاه‌های سما.

ضرغامیان با پشتکار، دانش فنی و تجربه ارزشمند خود، سهم چشمگیری در توسعه و ارتقای بسکتبال بانوان ایران ایفا کرده است. او همچنین در مردادماه امسال توانست برای اولین بار تیم ملی دختران زیر ۱۶ سال ایران را قهرمان غرب آسیا کند و مجوز حضور در رقابت‌های کاپ آسیا زیر ۱۶ سال را نیز کسب کند.

 

چه حسی دارید از اینکه به عنوان قهرمانی دختران زیر ۱۶ سال غرب آسیا دست یافتید؟

گاهی اوقات انسان رویاهایی دارد که وقتی به تحقق می‌پیوندد، حسی وصف ناپذیر برایش خواهد داشت. وقتی به قهرمانی در غرب آسیا و برد فینال برابر لبنان فکر می‌کنم، می‌بینم که پشت این قهرمانی سال‌های سال زحمت و تلاش پنهان است. پس از زدن سوت پایان در بازی فینال و شادی و پاکوبی تیم، تلاش مداوم ده تا بیست ساله‌ای را تصور کردم که در آن لحظه به ثمر نشسته بود. باور و اعتقادی که به کارها و فعالیت‌هایت داشته‌ای، در آن لحظه به خودت ثابت می‌شود و می‌توانی بگویی که الان دیگر زحماتم به نتیجه رسیده است.

 

در مورد قهرمانی تیم ملی بسکتبال دختران زیر ۱۶ سال که کسب کردید توضیح دهید.

ما برای اولین بار بود که توانستیم تیم ملی بسکتبال دختران زیر ۱۶ سال ایران را قهرمان غرب آسیا کنیم. کشور لبنان در ورزش بسکتبال قطب اصلی غرب آسیا به شمار می‌رود و چه در آقایان و چه در بانوان ورزش اول این کشور بسکتبال است. همچنین سرمایه‌گذاری‌های بسیار بزرگی هم در رده تیم‌های پایه و هم در تیم‌های باشگاهی انجام داده است. باشگاه‌های لبنان نیز هر سال مقام‌های اول یا دوم باشگاه‌های آسیا را کسب می‌کنند. این اتفاق بسیار بزرگی بود که تیم ملی دختران زیر ۱۶ سال ایران توانست در کشور لبنان این تیم را در فینال غرب آسیا شکست دهد و قهرمان شود، چونکه هم جو سالن به نفع آنها بود، هم مقر فیبای آسیا در شهر بیروت است و هم اینکه تمام داوران تحت نظارت آنها هستند. بردن این تیم به این دلیل برجسته شد که تمامی تیم‌های بسکتبال معتقدند که بردن تیم لبنان در خانه خودش بسیار دشوار است.

 

چه شد که وارد عرصه مربیگری شدید؟

سال ۸۶ که به عنوان بازیکن به اردوی بزرگسالان دعوت شده بودم؛ به این واقعیت که من نمی‌توانم عضو تیم ملی بزرگسالان ایران باشم رسیدم. آن زمان فضای تیم ملی بانوان بزرگسال بسکتبال ایران فضایی بسیار محدود بود، به گونه‌ای که این تیم در انحصار چند استان بود. دو سوم تیم از استان تهران بود، باقی تیم هم از دو استان اصفهان و فارس تشکیل می‌شد. به دلیل این انحصار و فضای محدود تصمیم گرفتم که از بازی‌های ملی خداحافظی کرده و تمام تمرکزم را روی مربیگری بگذارم. هدفم این بود که به عنوان مربی به تیم ملی بازگردم و دید یکسانی به تمام استان‌ها داشته باشم و بازیکنان را بر اساس قابلیت‌های شخصی‌شان انتخاب کنم.

 

آیا داشتن تحصیلات آکادمیک به شما در موفقیت‌هایتان کمک کرده است؟ و تا چه اندازه لازم است که مربیان ورزشی در زمینه رشته خود تحصیلات کسب کنند؟

به نظر من در حوزه مدیریتی و تیم‌داری اولین رکن این است که بتوانی مدیر خوبی باشی و یک ذهنیت درست در مدیریت و اداره کردن یک مجموعه داشته باشی. با این حساب خوشبختانه تحصیلات آکادمیک مرتبط با ورزش و مدیریت ورزشی به من بسیار کمک کرده است و تاکنون کم حاشیه‌ترین تیم‌ها را مربیگری کرده‌ام و تیم‌هایم کمترین حاشیه و چالش را داشته‌اند. دلیل اینکه تحصیلاتم به سمت مارکتینگ و بازاریابی جهانی رفت این بود که خودم در یک استان کم‌برخوردار به دنیا آمده‌ام. در چنین استان‌هایی مدیرانی که در رأس قرار می‌گیرند زیاد خلاق نبوده و نمی‌توانند جذب سرمایه کرده و ورزش را به سمتی سوق دهند که درآمدزا باشد.

 

به نظر شما چه حمایت‌هایی برای ورود زنان به سطوح بالای ورزشی لازم است؟

با تحولات اجتماعی که در سه چهار سال اخیر در کشور به وجود آمده است، حمایت از بانوان در ورزش در حال افزایش است. اکنون می‌بینیم که گرایش تیم‌های بزرگ برای تیم‌داری به سمت بانوان بیشتر شده است‌. در سوپرلیگ بسکتبال بانوان امسال ورود باشگاهی مثل استقلال اتفاق خوشایندی است. ورود برخی از برندها به بسکتبال مثل مهگُل کرج نیز اتفاق خوبی است. همه این‌ها نشان دهنده این روند رو به رشد است. نگاه جهانی نیز این است که ترازی در ورزش به وجود بیاید و تفاوتی بین آقایان و بانوان باقی نماند. در جامعه خودمان هم می‌بینیم که بانوان مطالبه‌گرتر شده‌اند و خواهان حق و حقوق خودشان شده‌اند. همگی این‌ها به این روند رو به رشد کمک کرده‌اند. اما متاسفانه در استان کردستان همچنان آن نگاه سنتی و مردسالارانه وجود دارد. وقتی یک تیم بسکتبال بانوان  در استان کردستان که با ۸۰ درصد ظرفیت بومی خود بسته شده است، می‌تواند در سال ۱۴۰۱ برای اولین بار در یک رشته توپی قهرمان شود، اتفاق کمی نیست. ولی متاسفانه حمایت از چنین تیم‌هایی ادامه‌دار نیست و دلیل آن هم این است که همچنان نگاه مدیران استان مرد سالارانه است و این نگاه مدیران بزرگترین مانع در حوزه ورزش بانوان استان است. اگر به امکاناتی که در اختیار بانوان و آقایان قرار می‌گیرد نگاه کنیم، می‌بینیم که نسبت یک به ده دارد و در زمینه اسپانسرها نیز از هر پنج اسپانسر شاید یکی از آنها حاضر شود که در زمینه ورزش بانوان تیم‌داری کند. اما اگر به عناوین و افتخارات نگاه کنیم بانوان با کمترین امکانات دو برابر آقایان افتخار کسب می‌کنند.

 

شما در مصاحبه‌های خود همیشه به نبود اسپانسر برای تیم‌های ورزشی در استان کردستان اشاره می‌کنید. این مسئله تا چه اندازه در عدم رشد و توسعه ورزش استان تأثیرگذار بوده است؟

استان کردستان یک استان کم برخوردار است و صنایع مادر که خواهان تیم‌داری در ورزش باشند در این استان وجود ندارد. زمانی که برنامه‌ریزی بلندمدت و هیئت مدیره قوی پشت یک تیم ورزشی نباشد، این تیم به هیئت‌های ورزشی سپرده می‌شود که متاسفانه این هیئت‌های ورزشی نیز بسیار سلیقه‌ای اداره می‌شوند. مثلاً در طول چهار سال مدیریت یک شخص که در رأس آن هیئت قرار دارد، نگاه و ذهنیت آن شخص برنامه چهار ساله آن ورزش را رقم می‌زند. حال اگر این شخص خوش‌فکر، خلاق و ورزشی باشد، می‌تواند آن رشته ورزشی را رو به جلو ببرد. ولی اگر این گونه نباشد، آن رشته ورزشی در طول این چهار سال دچار سقوط و پسرفت می‌شود. حال اگر یک باشگاه ورزشی وجود داشته باشد که به صورت مداوم در حال تیم‌داری باشد و حدود پنج تا ۱۰ سال روی یک رشته ورزشی سرمایه‌گذاری کرده باشد، تحولات خوبی می‌تواند رخ بدهد که عمر و حیات یک رشته ورزشی را تعیین می‌کند. برای مثال باشگاه‌هایی مثل کاله آمل، مهگُل کرج، ذوب آهن اصفهان و پالایش نفت آبادان باشگاه‌های مادر هستند که میانگین عمر تیم‌داری‌شان به بالای ۱۰ سال می‌رسد. بعضی از این باشگاه‌ها عمر باشگاه داری‌شان به بالاتر از ۴۰ سال هم می‌رسد. در چنین باشگاه‌هایی اگر مدیریت هم تغییر کند، برنامه‌های مدیریتی‌شان همواره برقرار است و در حال پیشبرد اهداف بلندمدت خود هستند. برای مثال این اهداف می‌تواند سرمایه‌گذاری در تیم‌های پایه باشد. در چنین شرایطی گرایش به این رشته ورزشی در نسل جوان بیشتر شده و به تبع آن می‌توان با وجود مداومت سرمایه‌گذاری چنین تیمی، ‌توان بازار درآمدزایی آن باشگاه را گسترده‌تر کرد. از راه‌هایی مثل پخش تلویزیونی، استفاده از برند باشگاه، فروش پیراهن و راه‌های دیگر می‌توان کسب درآمد کرد. در چنین وضعیتی وقتی برنامه‌ریزی یک باشگاه مقطعی نبوده و مدت‌دار باشد بازیکنان تیم حفظ شده و حمایت از بازیکن بیشتر می‌شود. چونکه بازیکن می‌داند که سال بعد هم این باشگاه وجود دارد و حضورش مقطعی نیست. یکی از مسائل و مشکلات امروز ورزش در استان کردستان مهاجرت مربیان و داوران است. در گذشته فقط شاهد مهاجرت بازیکنان بودیم که در چند سال اخیر مهاجرت و مربیان و داوران هم به آن اضافه شده است. ما اگر همین گونه پیش برویم چیزی به اسم ورزش قهرمانی در سطح استان کردستان باقی نخواهد ماند. اکنون عملاً یک تیم ورزشی که در سطح حرفه‌ای حضور داشته باشد و نماد و برند استان باشد، در استان کردستان وجود ندارد. بسکتبال در استان کردستان این نقش را در گذشته داشت که به دلیل عدم حمایت مالی نتوانست حضور مداوم داشته باشد.

 

ما شخصیت‌های برجسته زیادی را در ادوار اخیر بسکتبال کردستان دیده‌ایم که در سطح ملی درخشیده‌اند. کسانی همچون: مسعود مردوخی، بختیار بابان، سامان ویسی و حامد سهراب‌نژاد یا در سطح مربیگری مهران شاهین‌طبع را داریم. آیا می‌شود از وجود این اشخاص در رشد بسکتبال استان بهره برد؟

بسکتبال کردستان ابتدا خانواده محور بود. خانواده‌هایی مثل مردوخی، ویسی، ولیدی‌پاک و خانواده‌های دیگر باعث گسترش این رشته ورزشی بودند. ولی وقتی که جوامع گسترش پیدا کردند، دیدیم که از اقشار مختلف هم به سمت بسکتبال گرایش پیدا کردند و این رشته از سیطره چند خانواده که در گذشته بود رها شد که این اتفاق خوبی‌ست. بزرگ‌های بسکتبال ما در گذشته بزرگی کرده‌اند و توانستند استارت رشته ورزشی بسکتبال را در استان کردستان بزنند، اما متأسفانه به دلایل مختلف این بزرگان که در حال حاضر در بسکتبال برند و شاخص هستند، از ورزش بسکتبال استان حمایت نمی‌کنند. البته شاید به دلیل برخی دلخوری‌ها و عدم توجه به آنها اینگونه دلسرد شده‌اند. ما تا زمانی که از حمایت مجدد این اشخاص بهره‌مند نشویم، مشکل است که دوباره بتوانیم جزو پنج قطب برتر بسکتبال ایران شویم. شما در سؤالتان از مهران شاهین طبع اسم بردید که او به عنوان یک کُردزبان برند بسیار بزرگی است. ولی آیا ما از چنین برندی برای جذب مخاطب و گرایش جوانان کردستان به سمت بسکتبال چقدر توانسته‌ایم استفاده کنیم؟

 

برای دختران جوانی که دوست دارند وارد دنیای مربیگری شوند چه توصیه‌ای دارید؟

اولین موردی که دختران ما در این زمینه لازم است داشته باشند، کسب دانش است. تا زمانی که دانش یک رشته ورزشی را کسب نکنند، نمی‌توانند مربی خوبی باشند. حال این دانش هم به بحث فنی برمی‌گردد و هم به بحث مدیریتی. برای کسی که دوست دارد مربیگری کند، لازم نیست که حتماً خودش هم بازیکن خوبی باشد. می‌تواند یک بازیکن معمولی باشد ولی علمش در مهارت بالا باشد. مهارت یک بازیکن حرفه‌ای وابسته به توان بدنی، سرعت، آمادگی بدنی و موارد دیگر است، ولی یک مربی مهم‌تر از همه این‌ها توان فنی و مهارتی لازم را باید داشته باشد که این هم مورد هم اکتسابی است و می‌تواند با شرکت در کلاس‌ها و دیدن ویدیوهای آموزشی آن را به دست بیاورد. می‌تواند سر تمرین تیم‌ها برود و مشاهده گر باشد. در کل تا زمانی که علم یک ورزش را کسب نکنند، مربیگری برایشان سخت خواهد بود. این مسئله در ورزش بسکتبال اهمیت بیشتری دارد چونکه بسکتبال یک رشته ورزشی سخت است و مهارت بالایی می‌طلبد و لازم است که حتماً مربی‌ها از دانش روز بهره‌مند باشند. در کل اگر پشت کار داشته و خواهان باشند، مربیگری در ورزش برایشان آسان خواهد بود.

 

 

حمایت‌های خانواده برای بازیکن در زمینه فعالیت‌های ورزشی تا چه اندازه اهمیت دارد؟

به نظر من اولین موردی که برای یک بازیکن لازم است حمایت خانواده است. هم حمایت‌های مالی و حمایت‌های معنوی. چونکه حمایت خانواده در روند رشد و پیشرفت بازیکن بسیار تاثیرگذار است. خانواده می‌تواند به بازیکن در انتخاب مسیر درست ورزشی کمک کند. بازیکن بدون حمایت خانواده از نظر آرامش فکری دچار مشکل می‌شود و با حمایت خانواده می‌تواند برنامه‌ریزی درستی بکند؛ به طوری که هم در ورزش موفق شود و هم تحصیلات آکادمیکش را در کنار ورزش ادامه دهد. ما اکنون می‌بینیم بسیاری از بازیکنان موفق به خصوص در بسکتبال تحصیلات عالی نیز کسب کرده‌اند. داشتن تحصیلات عالی برای بازیکن باعث می‌شود که در جامعه ورزشی هم راحت‌تر پذیرفته شود. از نظر اقتصادی نیز هرچه خانواده‌ها وضعیت مالی مطلوب‌تری داشته باشند، به رشد بازیکن کمک خواهد کرد، چونکه بیشتر رشته‌های ورزشی هزینه بر است. بازیکنی هم که خانواده‌اش بضاعت مالی خوبی ندارد، لازم است که مدیران ورزشی او را حمایت کرده تا در اردوها با خیال آسوده‌تر شرکت کند.

 

و صحبت پایانی؟

در پایان از خانواده‌ام که همیشه با صبوری از من حمایت کرده و بزرگترین پشتیبان من بودند تشکر می‌کنم. از خانم ژاله جلویزانی که از زمان کودکی مثل یک مادر از من حمایت کرد هم تشکر می‌کنم. امیدوارم من هم با افتخارات و عناوینی که کسب می‌کنم، بتوانم پاسخگوی حمایت‌ها و زحمات آنها باشم.

گفتگو و تنظیم مصاحبه: احمد عبدالحکیمی