فرض کن یه روز صبح از خواب بیدار میشی و احساس میکنی یه وزنه سنگین روی شونههات گذاشتن، اما هیچکس اون وزنه رو نمیتونه ببینه. انگار داری لباس خیسی میپوشی که خیستر و سنگینتر میشه هر لحظه.
این حس شاید برات آشنا باشه، مخصوصاً اگر تا حالا با افسردگی سر و کله زدی. شاید انتظار داشتی که افسردگی یعنی غم و ناراحتی عمیق، ولی بیشتر وقتها مثل یه جای خالی توی وجودت میمونه، یه خلأ که نمیدونی از کجا آمده و چطور باید باهاش کنار بیای.
افسردگی اغلب اون حس غمگینی عمیق و قابلمشاهدهای که انتظار داریم نیست. بیشتر شبیه یه جای خالی و تهی شدن در درون ماست. در واقع، افسردگی مثل یه جلیقه وزنی نامرئی عمل میکنه که انجام کارهای روزمره رو سخت و طاقتفرسا میکنه؛ کارهایی که قبلاً ساده بودند، مثل مسواک زدن یا حتی جواب دادن به تلفن.
چرا کارهای ساده تبدیل به کوه میشن؟
اینکه روزمرهترین کارها برای فرد مبتلا به افسردگی تبدیل به چالش میشن، نشوندهندهی وجود یه بار اضافه در ذهن و بدن هست. این بار اضافه باعث میشه حتی کوچکترین تلاشها به نظر غیرممکن بیان. وقتی این احساس رو داریم، معمولاً فکر میکنیم که برای مقابله با افسردگی باید تغییرات بسیار بزرگ و فوری انجام بدیم؛ مثلاً برنامههای ورزشی سنگین یا تغییرات کلی در سبک زندگی.
اما این تصور، در واقع یکی از دامهای ذهنی افسردگیه. وقتی فکر میکنیم راهحل باید بزرگ و سخت باشه، خسته میشیم و حتی شروع کردن هم برامون دشوار میشه.
فرمول تقسیم بر دو، قدمهای کوچک، ولی موثر
اینجا یه نکته کلیدی وجود داره: به جای اینکه بخوایم همه چیز رو یکباره انجام بدیم یا کل مشکلات رو یکجا حل کنیم، باید هدفهامون رو خرد و کوچیک کنیم. این یعنی تقسیم کردن کارها به بخشهای کوچکتر تا جایی که قابل انجام باشن.
مثلاً اگه برنامهریزی کردی بری باشگاه ولی نتونستی، اشکالی نداره، به جاش یه پیادهروی کوتاه برو. اگر همین هم سخته، هدف رو کوچیکتر کن، مثل رفتن تا صندوق پستی. حتی اگر رفتن تا صندوق پستی هم برات سنگینه، فقط برو تا دم در خونه.
این روش یعنی همیشه هدفت رو نصف کن تا بتونی انجامش بدی. شاید به نظر خیلی کوچیک بیاد، اما همین قدمهای ریز و مداوم، میتونن کمکم اثرات بزرگی روی کاهش فشار افسردگی داشته باشن.
مطالعات علمی روانشناسی نشون دادن که افسردگی با اقدامات بزرگ و ناگهانی درمان نمیشه، بلکه با گامهای کوچک و تکراری آرامآرام کماثر میشه. مثل امواج آب که هر روز به سنگ ساحل میزنن و کمکم سنگ رو صاف و نرم میکنن.
پس نگران نباش اگر کاری که انجام میدی برای دیگران خیلی کوچک به نظر میرسه. هر حرکت کوچیک، هر پیشرفت جزیی، در نهایت تغییرات بزرگی ایجاد میکنه.
مقابله با صدای منتقد درونی
یکی از بزرگترین چالشها وقتی شروع میکنی به قدمهای کوچیک برداشتن، صدای درونی منفی و شکاکه که میگه: «واقعا؟ فقط همین؟ باید بیشتر باشه!» این صدای انتقادگر میتونه باعث بشه که خودت رو دستکم بگیری و دوباره به حالت بیحرکتی برگردی.
برای شکست این چرخه، باید یاد بگیری جلوی این صدای شکاک رو بگیری و به خودت یادآوری کنی که «هر قدم کوچک ارزشمنده». پیشرفت، مثل اندازهگیری در قاشق چایخوریه نه در پیمانههای بزرگ.
منبع