تاریخ: ۱۳۹۷/۳/۱۴
سه چالش اساسی در ورزش مهاباد

 ماردین سید احمدی

در گذشته، بسیاری از ورزش دوستان، مهاباد را با تیم های قدر قدرتش در فوتبال، کشتی و وزنه برداری می شناختند، زمانی که پیشکسوتان امروزی این ورزش ها هنوز جوان و جویایی نام بودند و اگر قرار بود حرفی برای گفتن زده شود، هرآنچه در چنته و توان داشتند را در گود به نمایش می گذاشتند و بر خلاف رویه مرسوم امروزی، قهرمانان خارج از گود، محجوب و کم حرف و حتی بی ادعا و متواضع ظاهر می شدند.

 فوتبال مهاباد در آن دوران مرکز ثقل تجمع و تخلیه انرژی هواداران بیشماری بود که برای آغاز رقابت لحظه شماری می کردند، هواداران پرشوری که  فضای مسابقات را برای رقیبان به جهنمی واقعی تبدیل می کردند و غالبا تقلای فرار از این جهنم، به هر ثمن و قیمت ممکن، در نگاه تیم رقیب، موج می زد.

 هیبت این فضا و فوبیایی که برای حریفان به وجود می آورد، موجب شده بود که در نگاه های مربی و سرپرست های تیم مقابل به راحتی ترس را احساس کرد، از پیشکسوتان و نام آوران فوتبال مهاباد به اسامی چون: اسماعیل گنجعلی، اسماعیل شرافتی، رحمان فاضلی، محمد عبدالهی، مرتضی گنجعلی، اسماعیل مصطفی نژاد،مصطفی خسروی، جعفر مومنی، ناصر حکیم زاده، فتاح نیک صفت، عزیز سعیدی، کریم سیمانی و ...می توان اشاره کرد.

در رشته های کشتی و وزنه برداری  برداری هم مانند فوتبال وضعیت بر همین منوال بود، تجمع مشوق و هوادار در دور و بر میادین، بنحوی بازار ورود جوانان و نوجوانان را به این ورزش ها داغ کرده بود که مربیان برای استعدادیابی و کشف توانمندی ها احتیاج به زحمت و جستجوی چندانی نداشتند و در  پیرامون باشگاه به کشف آنچه بهترین استعداد ها و ظرفیت ها را در دل خود پنهان کرده بود دست می یافتند.

قهرمانانی مانند:

ابراهیم حامدی، سلیمان هرمزیاری، ابراهیم باپیرآقایی، رسول موحدنیا، قادر عبدالله زاده و فخرالدین آذر پور در کشتی و براداران کاظم و کامران پنجوی،کیوان قربانی فر، عزیز احمدی و بهمن تمدن در وزنه برداری نمونه های بارزی از رشد و خودشکوفایی جوانان مهابادی در میادین ورزش قلمداد می شدند.

در کنار حمایت پر و پا قرص هواداران، ارزش دهی فرهنگی و قناعت دو طرفه بازیکنان و مربیان به سود معنوی و اخلاقی ورزش و حتی هزینه کردن های مستمر در این مسیر از شاخص های اصلی ورزش قهرمانی و یکی از دلایل موفقیت ورزشکاران مهابادی در آن دوران محسوب می گردید.

عوامل موفقیت نوستالژیک پیشکسوتان دیروزی اگرچه متاثر از عوامل متعددی مانند وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز تلقی می شود اما از این واقعیت انکارناپذیر نباید مغفول ماند که امروزه ذائقه های مردم از ایفای نقش های اجتماعی و تیمی به  ایفای بال ماسکه های شخصی و فردی تغییر کرده است، نقشهایی که خود متاثر از پیشرفت تکنولوژی انتظار زودبازدهی و نتیجه گیری فوری را دارند.

عدم موفقیت ورزشکاران مهابادی در ورزش های مسبوق به سابقه و اکتفاء به پیروزی های مقطعی و کم ارزش در ورزش های انفرادی خلق الساعه با شاخه و انشعابات متعدد و عموما ناشناخته که در رقابت های بین المللی و المپیکی جایی ندارند از نتایج این تغییر ذائقه محسوب می شود، گرایش به پرورش جسم و اندام و استفاده از داروهای خوراکی و تزریقی غیر مجاز نیز  از تلاش جوانان و نوجوانان در غلبه بر عقده کم دیده شدن و اقبال به ورزش های زودبازده جسمی ارزیابی می شود، بطوریکه این گرایشات و فرهنگ تقلید دنباله رو این جریان را باید یکی از مهمترین چالشهای امروزه ورزش مهاباد در نابودی، استحاله و انزوای استعدادهای ورزشی قلمداد کرد.

پرداختن ریشه ای و حمایت مستمر از ورزش با آماده کردن تمهیدات زیربنایی و مالی، اگرچه ممکن است مانند کاشت گندم و چغندر و هویج در طی دو سال منجر به برداشت نشود اما مطمئنا به مثابه نشاء یک نهال گردو در مدت ده سال بعد درخت تنومدی خواهد بود که سایه و ثمر خود را برجای خواهند گذاشت.

در کنار این خودزنی ظرفیت های بلقوه ورزشی، چالش مهم غفلت مسئولان از برنامه ریزی استراتژیک، خلاء بزرگ فقدان یک سند چشم انداز ورزشی بلند مدت را نمی توان نادیده گرفت، بسنده کردن مسئولان به برگزاری مسابقات بی کیفیت و مقطعی برای ارائه آمار به مسولان بالادستی را می توان بنحوی فرار از رسالت اصلی محسوب کرد، عدم حمایت جریان سیاسی و تصمیم گیر از ورزش های بنیادی و استفاده ابزاری از ورزش برای گرفتن عکس و فیگور با قهرمانانی مانند "سیامند رحمان" و "فرهاد پیروت پور" یا "شاهین احمدنژاد" نیز در سیستم مصلحت مآب امروزی بیشتر از گنجایش در یک قاب تبلیغاتی، جایگاهی بالاتر ندارند.

صد البته کم لطفی خواهد بود که اگر در این خصوص به حمایت های جعفر کتانی، فرماندار سابق شهرستان مهاباد در احیاء و اعتلای مقطعی والیبال به عنوان یک استثناء که نمی تواند نافی قاعده باشد، اشاره ای نشود، آزمایشی که نشان داد حتی یک مدیر، در صورتی که بخواهد و اراده کند، می تواند انبوه تماشاگر و هیجان و شادی و پیروزی را با اماکن و سالن های ورزشی آشتی دهد.

ضلع سوم چالش رکود ورزشی، عدم حمایت و بی تفاوتی بخش خصوصی از ورزش در زنده نگه داشتن راه و اعتلای پرچم پیشکسوتان ورزشی نسبت به این الزام اجتماعی است.

امروزه تبلیغات و اسپانسری به مثابه یک پدیده جهان شمول پذیرفته شده اند، هزینه کرد در مسیر توزیع و به دنبال آن تبلیغات به عنوان یکی از راهکارهای افزایش درآمد و سود شرکت ها و تولیدکنندگان به حساب می آید و اسپانسری به عنوان یک حرکت دو سویه انتفاعی و مهمتر از آن ادای وظیفه اجتماعی و دین عمومی تلقی می شود.

در تعریف نوینی از بازاریابی، اسپانسری بعنوان یک بازی دو سر برد محسوب می شود که بیشتر از آنکه منافع تیمها و ورزشکاران را تامین کند، برای تامین کنندگان، فرصت مناسب تثبیت و جامعه پذیری برند و نام تجاری کالای سرمایه گذار ی شده را بوجود می آورد، تثبیت و مقبولیتی که اگر خارج از این مسیر به چند سال زمان نیاز دارد، با استفاده از این ترفند در مدت کوتاهی به سرانجام می رسد.

علیرغم حمایت چند تولید کننده محدود مانند شرکت صنایع غذایی شروین با برند خومالی، از ورزش مهاباد ، بحران مالی و مدیریتی گریبانگیر غالب شرکت های خصوصی موجود در کنار عدم احساس مسئولیت در قبال وظیفه اجتماعی به علاوه ناآگاهی مدیران بازرگانی این موسسات تجاری از بازاریابی به روش برندسازی ورزشی، رغبت و رمق چندانی برای مدیران غیر ورزشی این صاحبان صنایع و سرمایه باقی نگذاشته است.

کشت و صنعت مهاباد پس از یک دوره تیم داری و با افول چراغ واحدهای مختلف این مجموعه عظیم ، عطای ورزش را به لقایش بخشید، مجموعه بزرگ کیوان مرغ پر طلا نیز پس از حضور  طولانی مدت در عرصه فوتبال و هزینه کرد در این مسیر بی سر و صدا و بدون هیچ توضیحی کنار کشید، سایر تولید کنندگان نیز در قبال این موضوع و بر همین منوال چراغ خاموش به حرکت انفعالی خود ادامه دادند.

اما در این خصوص پتروشیمی مهاباد با اینکه عنوان دهن پر کن بزرگترین واحد صنعتی استان آذربایجان غربی را یدک می کشد، با گریز از واقعیت، تنگ نظری و عدم مسئولیت پذیری در قبال ورزش شهرستان مهاباد، با توجه به ماهیت غیر بومی مدیریت ارشد آن سکوت و سکون در این مسئله مهم را بر حرکت و برکت حضور فعال در عرصه ورزش قهرمانی ترجیح داده است، سکوتی که موجب وهن این دستگاه عظیم و باعث تعجب و شگفتی است!

خالی از لطف نیست که به این مورد هم اشاره شود که مدیریت یکی از موسسات مالی خصوصی شهرستان هم پس از کسب نتیجه لازم از اسپانسری تیم والیبال مقاومت فرمانداری(سابق) مهاباد و پوشیدن قبای شورای شهر ، به پاس نمک شناسی از این موفقیت بزرگ، چهار گوشه زمین اسپانسری و حمایت از ورزش را بوسید و کفش و تور و توپ را آویزان کرد!

سه چالش عمده مطرح در این نوشتار یعنی : توفیق عمومی جوانان به رشته های زود بازده، باشگاه های بدن سازی و شاخه های کثیر ورزش های رزمی غیر رسمی، در کنار غفلت مسئولین در اجرایی برنامه ریزی، نظارت و حمایت واقعی از ورزش، به انضمام چالش بحران مالی متاثر از غفلت نظام اسپانسرینگ، امروزه معضل و مسئله اساسی ورزش مهاباد بحساب می آیند،

 سه چالش عمده که با سه راهکار ساده ذیل می توان آنها را درمان و اثرات منفی آنها را کاهش داد و یا تعدیل کرد:

الف-آگاه سازی گروه های هدف از طریق فرهنگ سازی و رسانه

ب-تغییر رویکرد مدیریت ورزشی با برنامه ریزی راهبردی

ج-تامین مالی ورزش از طریق کانالیزه کردن آن با ظرفیت های موجود صنعت، تجارت ، خدمات، کشاورزی و تولید

موارد مهمی که اگر تحت نظر مدیریت ارشد اجرائی شهرستان، هماهنگ، سیاست گذاری و رهبری شوند، بدون شک در آینده ای نزدیک مجددا آدرنالین به پیکره محیط ها و سالن های ورزشی شهرستان مهاباد تزریق خواهد شد.