تاريخ: ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۴ آذر ساعت ۱۲:۳ بازدید: 1678      نظرات: 0      کد مطلب: 2346

از بوکان تا نیویورک

دکتر افشین عبداللهی



 

.
 
 
 
 
 
 
 
 
 دکتر افشین عبداللهی
 
در دهه های 70 و 80 میلادی تیتر صفحه اول بسیاری از روزنامه های نیویورک «نیویورک؛ سیب فاسد» بود. در آن زمان جرایم خشونت آمیز، ارتشاء، اختلاس، سوءاستفاده از قدرت، معاملۀ علنی مواد مخدر و جرایم مشابه به طرز غیرقابل کنترلی در حال افزایش بود. ایستگاه های اتوبوس و تاکسی به وسیلۀ گدایان بیخانمان اِشغال شده بود و خیابان ها و بزرگراه ها مملو از زباله بود. خبری از طرحهای عمرانی و زیباسازی شهر نبود و مسئولین به خاطر منافع خود، مسائل شهری را رها کرده بودند

اوضاع نابسامان آن زمان نیویورک باعث شد که اندیشمندان و برخی افراد دلسوز به فکر راهکار و چاره بیافتند. ناشی از همین دیدگاه ها از یک طرف، کارگردانان مطرح سینما، فیلم "راننده تاکسی" را روی پرده سینما بردند که به نوبه خود اثرات عمیقی بر اوضاع این شهر گذاشت. از طرف دیگر، ویلیام براتون، سرباز پلیس نیویورک با بهره گیری از «سیاست تسامح صفر» و واکنش در برابر تمامی جرایم ارتکابی حتی جرایم مسئولین و مقامات شهر تلاش چشمگیری در کاهش میزان جرایم انجام داد.

اعمال سیاست تسامح صفر و دلسوزی مقامات این شهر باعث شد نیویورک که شهری فقط بیست سال پیش دارای شهرتی به عنوان پایتخت جرم و بی سر و سامانی در دنیا بود، در ظرف کمتر از پنج سال از اجرای تسامح صفر و طرحهای عمرانی و زیباسازی شهری، ادعا نمود که تبدیل به یکی از ده شهر امن دنیا شده است. این موضوع توجه بسیاری از شهرداران و مقامات قضائی و انتظامی را به خود جلب نمود.

اوضاع امروز شهرستان بوکان بسیار شبیه به وضعیت چند دهۀ قبل نیویورک است؛ ناامیدی و یأس شهر را فرا گرفته است به گونه ای که مردم امیدی به بهبودی و اصلاح ندارند. خیابانها نامرتب است، فضای سبز بسیار کم است، طرحهای عمرانی شهر یا بر زمین مانده و یا منتفی شده اند و خیلی از مکانهایی که به فضای سبز اختصاص داده شده است متأسفانه پس از مدتی علیرغم منع قانونی با مجوز غیرقانونی مقامات مربوطه مجوز ساخت و ساز می گیرد و کاربری غیر از فضای شهر می گیرد. مردم هنگام مراجعه به ادارات ناراضی و از اوضاع موجود شاکی هستند. ادارات مزبور سالها بدون تغییر و تحول باقی می مانند و هیچ مدیری به فکر اصلاح امور نیست و در خیلی از مواقع به خاطر حفظ جایگاه و موقعیت خود در جلسات استانی و کشوری سکوت نموده و حاضرند منافع یک شهرستان سیصدهزار نفری به باد برود. در حالی که در شهرهای دیگر، هر روز خبری از تغییر و تحولات و گرفتن امتیازات به گوش میرسد و مسئولین ما با بی توجهی از آن رد می شوند و احساس می کنند که مردم بوکان هم بی توجه هستند. نکته جالب تر در خیلی از مواقع که قرار است در نطق های از شهر طرحی اجرا شود، برخی از مقامات چون در آن نقطه ملک یا خانه دارند با آن موافق و برخی دیگر که چنین وضعیتی ندارند با آن مخالفت می کنند. در نتیجه در نهایت اجرای یک طرح شهری به خاطر منافع شخصی  عده ای منتفی می شود. در برخی موارد هم که طرحی اجرا می شود افراد سودجود به حدی از بودجه تعیین شده به طور غیر قانونی برداشت می کنند که طرح به شیوه ی نامناسب و با وسایل نامرغوب با چندیدن سال تأخیر به اتمام می رسد. تأسف بارتر اینکه بسیاری از مسئولین از طریق باندبازی افراد وابسته به خود را در ادارات مختلف به کار گرفته اند به گونه ای که حتی پس از برکناری از پست مربوطه همچنان در آن اداره نفوذ دارند. جالب اینجاست افرادی که با رابطه به کار گرفته شده اند از نظر علمی افرادی بی نهایت ضعیف هستند زیرا هیچ آزمونی را شرکت نکرده اند و هیچگاه سنجیده نشده اند. دقیقا بخشی از پسرفت و رکود شهر مرهون مدیریت و تصمیمات این افراد است، چراکه هیچ  تخصصی ندارند و معمولا چنین افرادی نه تنها یک اداره بلکه یک شهر را فدای منافع خود میکنند چون ضعیف هستند. بدون شک یکی از علل کمبود وضعیت استخدامی در بوکان وجود چنین افرادی است، زیرا افراد مورد نیاز قبلا با رابطه جذب شده اند و متأسفانه جایگاهی برای افراد لایق و شایسته باقی نمی ماند که در نهایت این افراد از شهر خود آواره شده و جذب شهرهای دیگر میشوند و مردم شهر از تخصص آنها محروم میشود.

تغییر این اوضاع، نیازمند تغییر و تحولاتی در افکار و نحوۀ نگرش مردمان این شهر است. باید مانند نیویورک افراد دلسوزی پیدا شوند که در دو سطح اجرایی و قضائی برخورد کنند. متأسفانه چنین افرادی در سطوح اجرایی هنوز وجود ندارد. هنوز کمتر کسی پیدا می شود که بر هوای نفس غلبه کند و اقداماتی برای بهبود وضعیت شهر انجام دهد. با کمال تأسف فقط وقتی که همایشی در شهر برگزار میشود مقامات شهری فوراً برای حفظ جایگاه در آن جلسه حاضر می شوند بدون اینکه در دوران مسئولیت خود هیچ دستاوردی جز عقب ماندگی شهر داشته باشد. شاید اگر افرادی بودند که دیدگاه مردم برایشان اهمیت داشت، به خاطر شرمساری از حضور در چنین مراسم هایی اجتناب می کردند.

باتوجه به اینکه هنوز فردی در این رابطه پیدا نشده است، لذا از قوۀ قضائیه و نیروهای زیر مجموعه خواهش می شود حداقل در مورد جرایم ارتکابی از سوی مسئولین (یقه سفیدها) و جرایم خیابانی (یقه آبیها) برخورد قاطعی انجام دهد تا سیاست تسامح صفر که در نیویورک اجرا و باعث تحول شد در بوکان نیز به طور کامل اجرا شود و شاهد اصلاحاتی باشیم. برای این منظور و برای کشف جرایمی مانند اختلاس، تبانی در معاملات دولتی، سوء استفاده از قدرت، ارتشاء و پشیگیری از آنها در آینده، باید حساب این افراد و خانواده آنها در گذشته و ساله ای آینده مدام چک شود، از ثبت و اسناد و نیروی انتظامی و سایر مراجع در خصوص املاک و خودروهای خریداری شده مربوطه استعلام شود تا ثروتهای نامشروع شناسایی شود و مجرمین به سزای اعمال خود برسند؛ به این امید که بوکان هم مانند نیویورک آباد شود و بعد از سالها خنده بر لبان مردم و جوانان و فرهیختگان این شهر بیافتد.




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد