تاريخ: ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۵۶ | بازدید: 434 نظرات: 0 کد مطلب: 24593 |
مهندس ساسان کریمی، فعال مدنی
خشم شهری ،واژه ای که در ابتدا شاید کمی ناشناخته یا فانتزی به نظر برسد، برای مخاطب امروز کمی غریب به نظر می آید و شاید این پرسش را در ذهن شنونده تداعی نماید که مگر خشم، شهر یا روستا دارد؟
اما در واقع آن دسته از رفتارهای خشونت آمیز که از بستر آسفالت گرم خیابانهای شهر و ترافیک سنگین یا بوق زدن های ممتد که اعصاب مردمان شهرنشین را خط خطی می کند تا پرخاشگریهای منجر به درگیری لفظی یا فیزیکی که منجر به خسارات مادی یا جانی می شود تا دیگرآزاری های دخیل در روابط روزمره در کوچه و بازار یا گاهی بین کارمندان با ارباب رجوع ، همه فقط در بستر یک فضا اتفاق میافتد و آن جایی نیست جز شهر.
هرچند خشمگین شدن به عنوان یکی از آیتم های رفتاری در کنار شادی و غمگین بودن و حالتهای روحی و روانی مانند اضطراب یا سایر هیجانهای رفتاری، همیشه با انسانها عجین بوده و در عالم روانشناسی جزئ لاینفک ماهیت انسانی به شمار می آید و بروز این نوع از رفتارها مختص به یک صنف خاص یا اجتماع شهری یا روستایی نیست ولی از آنجا که تمام جمعهای کوچک که از آنها به کانونهای اجتماعی یاد میشود، مانند کانون صنعتگران یا جامعه فرهنگیان یا تشکل بازاریان و یا جامعه دانشجویان و غیره، همگی در زیر یک گنبد، همدیگر را ملاقات می کنند و آنجا همان شهر است.
لذا شهر نه تنها در معنای مدرنیته امروز بلکه در معنای اتنیکی آن ، معنایی است که از حضور تمام جوامع متشکل خود ،معنای مفهوم محوری می گیرد پایین آمدن آستانه تحمل شهروندان در تعاملات روزمره یا واکنش خودخواهانه در مقابل ارزشهای دیگرخواهی که ضامن سلامت رفتاری و زیر پایه امنیت زندگی شهری است، از پیام های خشم شهری است البته مفهوم خشم شهری را فقط در عصبانیت شهروندان نمی توان خلاصه کرد، بلکه گاهی آسیب رساندن به اموال عمومی یا بیان رفتارهای آزاردهنده یا در بعد بزرگتر آن ، به سخره گرفتن عقاید و رسوم قومیت های دیگر را نیز می توان از پسماند خشم شهری دانست آنچه جای نگرانی دارد، پیامدهای روز افزون خشم شهری در تمام تار و پود جامعه است که در ادبیات ناپسند محاوره ای یا قانون گریزی و ترویج قلدر مآبی در اجتماع متجلی می شود که عدم اعتماد ملی یا حتی امنیت ملی را نشانه میرود که در حالت بدبینانه، اگر مدیریت نشود، احتمالا تبدیل به یک ایپیدمی ماندگار در جامعه انسانی یک ملت شود که بعدها کنترل آن اگر غیر ممکن نباشد،حداقل پرهزینه و مشکل خواهد بود در این مقطع از گذر زمان، باید به درمان ریشه ها برگشت که در این بین، اولین چاره، همان سرمایهگذاری در زیرساخت آموزش و پرورش جامعه و تدوین سیاست گذاری های فنی و مدرن در ایجاد رسانه های قدرتمند است که شرط اصلی در زیر بنای توسعه یافتگی در جوامع مدرن تلقی میشود.
![]() |