تاريخ: ۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۴۰ بازدید: 55      نظرات: 0      کد مطلب: 24917
پروین دانش پژوه

بحران ازدواج در دل اقتصادِ بحران‌زده


ما در روزگاری ایستاده‌ایم که بحران دیگر نامی سطحی برای شرایط نیست؛ بلکه به‌نظر می‌رسد “وضعیت” شده است. اقتصادی که باید بستر شکوفایی انسان باشد، اکنون بدل به زندانی شده که انسان را در مرزهای زیستی محدود می‌کند، و این محدودیت تنها جسم را دربر نمی‌گیرد، بلکه روح، خیال و امید او را نیز محاصره کرده است.

سخن از ازدواج است، اما نه صرفاً از یک “قرار اجتماعی”. سخن از پیوندی است که ریشه در معنای هستی انسان دارد. ازدواج، در ژرف‌ترین معنا، نماد یک انتخاب اخلاقی است: انتخاب دیگری، پذیرش مسئولیت، و پرورش آینده. اما در جامعه‌ی امروز ایران، این انتخاب نه از سر نخواستن، بلکه از سر نتوانستن ترک می‌شود. چرا؟

در شرایطی که اقتصاد، نه بر پایه‌ی تولید، که بر مدار بقا می‌چرخد، جوانان به‌جای ساختن، درگیر حفظ خود می‌شوند. در جهانی که “فردگرایی اضطراری” بر انسان‌ها تحمیل شده است، پیوند با دیگری بدل به خطری می‌شود که توان ریسک آن وجود ندارد.

در چنین شرایطی، جوان ایرانی با یک دوگانگی وجودی روبه‌روست:

از یک سو، میل به عشق، خانواده، بودن با دیگری، و ساختن معنایی مشترک از زندگی؛ از سوی دیگر، ترس از ناتوانی در فراهم کردن حداقل‌ها، احساس بی‌ارزشی، و اضطرابی که نه از آینده، که از خودِ اکنون می‌جوشد.

در نتیجه، ازدواج به تأخیر می‌افتد، یا در بسیاری موارد، کلاً کنار گذاشته می‌شود. اما آیا این فقط یک انتخاب فردی است؟ نه. این تصمیم، بر پیکره‌ی جامعه اثر می‌گذارد. تصمیمی که هر فرد، در تنهایی خود می‌گیرد، اما بازتابش در ساختار جمعی جامعه دیده می‌شود. این‌گونه است که یک بحران فردی، به بحران اجتماعی تبدیل می‌شود.

جامعه‌ای که در آن “من”ها جای “ما” را گرفته‌اند، دیگر توان خلق ارزش مشترک ندارد. بدون خانواده، بدون رابطه‌ی متقابل، “ما” از میان می‌رود، و جامعه بدل به مجموعه‌ای از اتم‌های منزوی می‌شود.

همان‌طور که همه ما شاهدیم، اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با مشکلات پیچیده‌ای روبه‌رو شده است. تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی، بیکاری گسترده، افزایش هزینه‌های مسکن، درمان و آموزش تنها بخشی از مشکلاتی هستند که اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه جوانان را درگیر کرده‌اند.

در چنین شرایطی، جوانانی که در ابتدای مسیر زندگی قرار دارند، با بحران تصمیم‌گیری برای تشکیل خانواده مواجه می‌شوند. از یک سو، میل طبیعی به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در آن‌ها وجود دارد، اما از سوی دیگر، واقعیت‌های اقتصادی جامعه و نبود امنیت شغلی و مالی، آن‌ها را از برداشتن این گام مهم بازمی‌دارد.

 

علل اصلی کاهش ازدواج در بین جوانان را می‌توان چنین برشمرد:

 1. افزایش شدید هزینه‌های زندگی: از اجاره خانه گرفته تا مخارج مراسم ازدواج و تهیه جهیزیه، همه و همه فراتر از توان مالی بسیاری از خانواده‌ها و جوانان است.

 2. بیکاری یا اشتغال ناپایدار: نبود شغل پایدار و درآمد کافی باعث می‌شود جوانان احساس کنند که توان اداره یک زندگی مشترک را ندارند.

 3. افزایش توقعات اجتماعی و فرهنگی: برخی انتظارات غیرمنطقی از سوی خانواده‌ها در زمینه مهریه، مسکن، شغل و تحصیلات نیز به مانعی بر سر راه ازدواج تبدیل شده است.

 4. نگاه منفی به آینده: وقتی چشم‌انداز روشنی از آینده وجود ندارد، تصمیم‌گیری برای تشکیل خانواده سخت‌تر می‌شود.

 

اما این روند چه پیامدهایی در بلندمدت برای جامعه دارد؟ اجازه بدهید به برخی از مهم‌ترین پیامدهای این بحران اشاره کنم:

 1. کاهش نرخ رشد جمعیت: یکی از مهم‌ترین اثرات کاهش ازدواج، کاهش نرخ زاد و ولد است. ایران به‌سرعت در حال حرکت به سمت “پیری جمعیت” است؛ پدیده‌ای که می‌تواند در آینده نه چندان دور، بحران نیروی کار، کاهش بهره‌وری اقتصادی، و فشار سنگین بر نظام بازنشستگی و سلامت ایجاد کند.

 2. افزایش مشکلات روانی و اجتماعی: احساس تنهایی، افسردگی، اضطراب، و بی‌انگیزگی در جوانان مجرد افزایش یافته است. این احساسات در برخی موارد منجر به آسیب‌های اجتماعی، از جمله اعتیاد، خشونت و فرار از خانه می‌شود.

 3. فروپاشی انسجام اجتماعی: خانواده، کوچک‌ترین و در عین حال اساسی‌ترین نهاد اجتماعی است. با کاهش نرخ ازدواج و افزایش تجرد، انسجام اجتماعی تضعیف شده و فرهنگ همکاری و مسئولیت‌پذیری کمرنگ می‌شود.

 4. افزایش آسیب‌های فرهنگی: با گسترش روابط بی‌ثبات، ناهنجاری‌های اخلاقی، و فروپاشی برخی ارزش‌های سنتی، بنیان‌های فرهنگی جامعه دچار تزلزل می‌شوند.

 

راه‌حل این بحران چندوجهی، تنها با یک برنامه‌ریزی جامع، هماهنگ و ملی ممکن است. باید سیاست‌های اقتصادی به‌گونه‌ای تنظیم شوند که ایجاد شغل، کنترل تورم، حمایت از زوج‌های جوان و تسهیل در تهیه مسکن، در اولویت قرار گیرد. هم‌چنین لازم است نگاه فرهنگی جامعه نسبت به ازدواج، مهریه، تجملات و توقعات غیرضروری نیز اصلاح شود.

 

در پایان، باید گفت که آینده ایران در گرو حمایت از نسل جوان است. اگر امروز نتوانیم شرایطی فراهم کنیم که جوانان بتوانند با آرامش و امنیت خاطر ازدواج کنند، فردای کشور با بحران‌های جدی‌تری روبه‌رو خواهد بود.

 

امید است با هم‌افزایی ملی و مسئولیت‌پذیری همه اقشار، بتوانیم جامعه‌ای پایدار، سالم و با آینده‌ای روشن بسازیم.



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد