تاريخ: ۱۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۱۵ بازدید: 700      نظرات: 1      کد مطلب: 24977

لبوبو از یک هیولای کوچک تا غول سرمایه‌داری


در دنیایی که هر روز موجی جدید از ترندهای مصرف‌گرا از راه می‌رسد و به سرعت محو می‌شود، ظهور عروسک‌های «لبوبو» فراتر از یک اتفاق ساده در بازار اسباب‌بازی است. این موجودات گوش‌دراز و با چشم‌های بزرگ که هیولاهایی مهربان توصیف می‌شوند، به سرعت از یک کاراکتر محلی در هنگ‌کنگ به یک پدیده جهانی تبدیل شدند. پدیده‌ای که مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردید و از شانگهای تا لندن، صف‌های طولانی و حتی درگیری‌های فیزیکی برای خرید آنها خبرساز شد. اما چه چیزی در پس این موفقیت خیره‌کننده نهفته است؟ آیا این تنها جذابیت ذاتی یک عروسک است، یا داستانی پیچیده‌تر از بازاریابی هوشمندانه، روان‌شناسی مصرف‌کننده و پروپاگاندای سرمایه‌داری در میان است؟

لبوبو، که در اصل توسط هنرمند هنگ‌کنگی، «کاسینگ لونگ» خلق شده، بخشی از مجموعه اسباب‌بازی‌هایی به نام «هیولاها» است. این شخصیت که در ابتدا تنها یک هیولای کوچک و مهربان بود، با همکاری شرکت چینی «پاپ‌مارت» وارد دنیای تجارت شد. پاپ‌مارت که در ابتدا فروشگاهی شبیه به مغازه‌های متنوع‌فروشی بود، با ایده فروش «جعبه‌های شانسی» به یک غول خرده‌فروشی تبدیل شد. این جعبه‌ها که محتوای دقیق آنها تا لحظه باز شدن برای مشتری ناشناخته است، عنصر شانس و هیجان را به فرآیند خرید اضافه می‌کنند. این مدل تجاری، با تحریک حس کنجکاوی و تمایل انسان به جمع‌آوری کلکسیون، به شدت موفق بود و سود پاپ‌مارت را در یک سال سه برابر کرد.

موفقیت لبوبو تنها به جذابیت بصری یا مدل فروش مبتکرانه محدود نمی‌شود. این عروسک‌ها به نمادی از «نرم‌افزار چینی» تبدیل شده‌اند. ابزاری غیررسمی که نشان می‌دهد چگونه خلاقیت و فرهنگ چینی می‌تواند در مقیاس جهانی موفق عمل کند. در حالی که روابط چین با غرب در سال‌های اخیر پر از تنش بوده، موفقیت پاپ‌مارت و عروسک‌های آن ثابت کرد که محصولات چینی آن‌قدر جذاب هستند که ملیت سازنده‌شان در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد. به گفته برخی تحلیلگران، این شرکت‌ها آن‌قدر خوب هستند که هیچ‌کس اهمیتی نمی‌دهد که از چین آمده‌اند. این روایت، بخشی از پروپاگاندای پنهان است که با استفاده از یک محصول فرهنگی، تصویری مثبت و مدرن از یک کشور ارائه می‌دهد.

اما پروپاگاندای سرمایه‌داری فراتر از تصویرسازی ملی است. موفقیت لبوبو مدیون یک استراتژی بازاریابی چندلایه و هوشمندانه است که از ابزارهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی به بهترین شکل ممکن استفاده می‌کند. در ابتدا، شهرت لبوبو محدود به چین بود، اما در اواخر سال ۲۰۲۲، با پایان یافتن دوران قرنطینه‌ها، مردم چین به دنبال فرار عاطفی از فشارهای روانی دوران پس از همه‌گیری بودند. لبوبو با شخصیت «ضد کمال‌گرای» خود، به نمادی از یک پناهگاه روانی تبدیل شد. این موج از چین به سرعت به کشورهای همسایه در جنوب شرق آسیا سرایت کرد و سپس به لطف استراتژی بازاریابی هدفمند، جهانی شد.

یکی از کلیدی‌ترین عوامل در این فرآیند، نقش سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها بود. زمانی که سوپراستار K-pop، «لیسا» از گروه بلک‌پینک، عکس‌هایی با عروسک‌های لبوبو در اینستاگرام منتشر کرد، موج جدیدی از محبوبیت آغاز شد. این روند با عکس‌های «ریحانا» که لبوبو را به کیف «لویی ویتون» خود آویزان کرده بود، و سپس با «کیم کارداشیان» و «دیوید بکام» ادامه یافت. اینفلوئنسرهای بزرگ، با میلیون‌ها دنبال‌کننده، به ابزاری قدرتمند برای تبدیل یک محصول به یک پدیده جهانی تبدیل شدند. این فرآیند، نمونه‌ای کلاسیک از بازاریابی تأثیری است که در آن، شهرت یک فرد به جای تبلیغات مستقیم، باعث اعتبار بخشیدن و جذابیت یک محصول می‌شود.

روان‌شناسی مصرف‌کننده در این ماجرا نقش حیاتی دارد. مدل جعبه‌های شانسی پاپ‌مارت، بر اساس اصول روان‌شناسی رفتاری عمل می‌کند. میل به جمع‌آوری و کامل کردن یک مجموعه، هیجان ناشی از عدم قطعیت و حس موفقیت در پیدا کردن یک عروسک کمیاب یا چیسر، همگی باعث می‌شوند که مصرف‌کننده به یک بازی اعتیادآور وارد شود. این مکانیزم شبیه به قمار است، با این تفاوت که مشتری در هر صورت یک محصول به دست می‌آورد. این فرآیند، احساس رضایت لحظه‌ای و تمایل به تکرار تجربه را تقویت می‌کند. از طرف دیگر، مقرون به صرفه بودن نسبی قیمت این عروسک‌ها در مقایسه با سایر اکسسوری‌های برند، دسترسی به آنها را برای بخش بزرگ‌تری از جامعه ممکن می‌سازد و به محبوبیت آنها می‌افزاید.

در ایران نیز، پدیده لبوبو با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. این عروسک‌ها به سرعت در فروشگاه‌های آنلاین و فیزیکی محبوب شدند و در شبکه‌های اجتماعی ترند شدند. این استقبال، نشان‌دهنده یک پدیده جهانی است که مرزهای فرهنگی و اقتصادی را زیر پا می‌گذارد.

در جامعه‌ای که به دلیل شرایط اقتصادی و فرهنگی، نیاز به فرار از واقعیت و یافتن شادی‌های کوچک دارد، این عروسک‌ها به نمادی از شادی دسترس‌پذیر تبدیل شدند. این روند، پیامدهای مهمی دارد.

از یک سو، نشان می‌دهد که چگونه قدرت نرم جهانی می‌تواند از طریق ابزارهای بظاهر ساده‌ای مانند یک اسباب‌بازی، بر سلیقه و مصرف‌گرایی جامعه تأثیر بگذارد و از سوی دیگر، به عنوان یک آینه، تمایل جامعه به پیروی از ترندهای جهانی و نیاز به هویت جمعی را منعکس می‌کند.

موفقیت لبوبو تنها به جذابیت یک شخصیت خیالی محدود نمی‌شود. این پدیده نمایی تمام‌نما از عملکرد پیچیده سرمایه‌داری در قرن ۲۱ است. استفاده از روان‌شناسی رفتاری برای تحریک مصرف، بهره‌گیری از قدرت سلبریتی‌ها برای ایجاد ترند و استفاده از یک محصول فرهنگی برای اهداف ژئوپلیتیکی، همگی نشان‌دهنده ابعاد پنهان این ماجرا هستند. لبوبو شاید یک هیولای مهربان باشد، اما داستان آن، روایت هیولای بزرگی به نام سرمایه‌داری است که با استفاده از پروپاگاندا، هیجان و روان‌شناسی، توانست یک عروسک را از یک موجود خیالی به یک برند جهانی تبدیل کند. در دنیای مدرن، هیچ چیز اتفاقی نیست و هر پدیده کوچکی می‌تواند ریشه در استراتژی‌های بزرگ داشته باشد.






ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

قانع ۱۴۰۴/۶/۱۵
براستی شتیکی ناحزه تح

نظر خود را براي ما ارسال كنيد