| تاريخ: ۴ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۵۷ | بازدید: 637 نظرات: 0 کد مطلب: 25411 |
پرواز سبکبالانه سیده هاجر ایوبیان مرکزی
بشکفد بار دگر لاله رنگین مراد
غنچه سرخ فرو بسته دل باز شود
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز
روزگاری که به سر آمده آغاز شود
روزگار دگری هست و بهاران دگر
شاد بودن هنر است، شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد
کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را میدیدیم
آنچه پنهان بود از آینه ها میدیدیم
میشدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهاد
که به ما زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن
شاد بودن هنر است گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد
«زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد»
راستی در روزگارانی کە مهر و آیین صفا رنگ باختە و باید بە جد گشت، تا یافت و قدر دانست بودن روح والایی را، چە گرانبها گوهرانی را از کف میدهیم کە بە واقع همچون الماس بر قلە های رفیع انسانیت می درخشند.
مهربانو سیدە هاجر ایوبیان مرکزی از آن دست انسانهایی بود کە تکرار نخواهند شد، انسانی بە معنای واقعی کلمە والا و متعالی کە در روزگار بی مهری عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی منشاء خیر و برکت انسانی بود، آنچە کە امروز نایاب است.
ایشان بە راستی معلم اخلاق و انسانیت بودند، سی سال خدمت صادقانە در آموزش و پرورش فرزندان این آب و خاک و پس از ایام بازنشستگی آموختن درس انسانیت و دستگیری نیازمندان بە تمامی کسانی کە در معیت ایشان بودند ویار و یاور ایشان در این راە پر نشیب و فراز، شاد کردن و سرپرستی نازنین دختران و پسرانی کە نام خانەها یشان خانەی روناک و امین و ژیوان بود و بی شک مهر بانو هاجر خانووم یکی از چلچراغهای پرفروغ «خانە ی دلها» بود و سالیان سال باید بگذرد تا مادر گیتی دیگر بار بزرگ انسانهایی چون ایشان بزاید.
حضور پر رنگ ایشان در عرصەهای امداد و کمک رسانی و دست گیری و بە معنای واقعی کلمە مهربانی و مهرافزایی و کاشتن نهال امید در دل هر کدام از کودکان و نوجوانانی کە فردا روز با حمایت و دستگیری کسانی همچون این بزرگ بانو تلنگری است بر وجدان خواب آلودەی کسانی است کە رفتن بە دیار باقی را فراموش کردەاند، خوشا آنانکە همچون ایشان دراین دنیای فانی لذت ناب انسانیت و خوب بودن و شایستە و خوش نام بودن را چشیدند و سبکبال بە دیدار حق شتافتند.
بە راستی نام نیک گوهر گرانبهایی ست کە برای بە دست آوردنش عمر عزیز را باید با دل و جان نثارش کرد کە صد البتە در این راە فراز و فرود و سختی بسیار است و آنان کە عزیز کردەی کائناتاند با جوهر گرانبهای وجود خویش توان بە دست آوردنش را دارند.
مهر بانو هاجر خانووم با آنکە سالیان سال تحت مداوا و مراقبت های پزشکی بودند باز آنقدر عزمی راسخ در نهادشان بود کە هیچ درد و ناراحتی جسمانی نتوانست ایشان را ذرەای از آنچە در دل داشتند کە همانا مهرورزی و یاری رسانی بود دور گرداند و در سخت ترین شرایط جسمانی هم تکیە هایی بود امن و آرام و و خوش فکر و دانا و پویا کە مثال زدنی بودند.
مهاباد شهر بزرگان است و به خود می بالد کە در دامانش انسانهایی وارستە چون ایشان را پروردە نمودە کە همچون لؤلؤ و مرجان بر تاج تاریخ خواهند درخشید و هیچگاە نام و آوازەی ایشان در یادها و خاطرەها بە باد فراموشی سپردە نخواهد شد.
خوشا بە حال آنان کە سبکبار می آیند و سبکبال پر میکشند.
این بزرگ زنان و مردان بە ما درسهایی آموختە اند کە فردا روزی اگر توفیقی حاصل باشد جا پای جای ایشان کە همچون مشعلی روشنگر راە انسانیت بودند بگذاریم و با حس بشر دوستی و مسئولیت پذیری اجتماعی حق شرافت انسانی را بە جای آوریم، باشد کە رهرو نور و مهربانی گردیم .
|